Abstract:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش فلسفه بر رشد قضاوت اخلاقی، رفتار جامعه یار و مهار خشم در دانش آموزان شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و با انجام مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم (پایه دهم و یازدهم) شهر اهواز در سال تحصیلی 97-96 بودند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای از 160 نفر دانش آموز 40 نفر انتخاب و به روش تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (20 نفر) اختصاص یافتند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه برنامه آموزش گروهی فلسفه (یک بار در هفته و به مدت 90 دقیقه) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از آموزش فلسفه، پس آزمون و یک ماه و نیم پس از مداخله، مرحله پیگیری انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای رشد اخلاقی لطف آبادی (1385)، پرسشنامه رفتار جامعه یار کارلو و همکاران (2003) و پرسشنامه خشم آیزنگ و ویلسون (1975) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و روش تجزیه و تحلیل تک متغیری آنکوا انجام شد. نتایج پژوهش در سطح معنیداری (0.001>p) نشان داد آموزش فلسفه بر رشد قضاوت اخلاقی، رفتار جامعه یار و مهار خشم در دانش آموزان تاثیر مثبت داشت و این نتیجه در مرحله پیگیری ماندگار بود. آموزش فلسفه قدرت قضاوت اخلاقی در کودکان را افزایش داد، علاوه بر این سبب بهبود ارتباطات، مسئولیتپذیری اجتماعی و کنترل خشم گردید.
The aim of the present study was to determine effectiveness of teaching philosophy for children (P4C) on the growth of moral judgment, prosocial behavior and inhibition of anger in Ahwaz city students. The research method was pre-test, post-test with control group, and follow-up. The participants of the study consisted of all second-grade secondary school students in Ahwaz city in the academic year of 2016-2017. Using multi-stage cluster random sampling, 40 students were selected from 160 students and randomly were assigned into experiments (n=20) and control (n=20) groups. The experimental group was subjected to teaching philosophy for children for 2 months (10 sessions, once a week for 90 minutes) and the control group did not receive any intervention, after the post-test program and one and a half months after the intervention, a follow-up phase was performed. The tools used for data, Lotf Abadi's Moral Development Questionnaire (2007), Prosocial Behavior Questionnaire of Carole et al. (2003) and Eysenck & Wilson's aggression questionnaire (1975). Data analysis was using multivariate covariance analysis (MANCOVA) and ANCOVA single-variable. The results showed that the teaching of philosophy affects the moral judgment development، prosocial behavior and anger control in students, and this result was persistent during the follow up phase (p<0.001). The teaching of philosophy increased the power of moral judgment in children, in addition, improved communication, social responsibility and anger control.
Machine summary:
پژوهش ماسي و سانتي ٦ (٢٠١٥) در زمينۀ آموزش فلسفه نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان که جزء اساسي آموزش تفکر آزاد به حساب ميآيد، در قضاوت هاي اخلاقي 1 - Uhlmann, David, Pizarro, & Diermeier 2 - Philosophy for Children (P4C) 3 - Juuso 4 - Chadi, Marilyn & Donna 5- Leng 6 - Masi & Santi آن ها نقش مهمي ايفا مينمايد.
مرعشي ، صفايي مقدم و خزامي (١٣٩١) در پژوهش خود گزارش کردن که اجراي آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشي بر رشد قضاوت اخلاقي دانش آموزان پايۀ پنجم ابتدايي شهر اهواز تأثير مثبتي داشته است .
لذا با استناد به مطالب گفته شده پژوهش حاضر با هدف اثربخشي آموزش فلسفه بر رشد قضاوت اخلاقي، رفتار جامعه يار و مهار خشم در دانش آموزان دختر دبيرستان هاي متوسطه دوم (پايۀ دهم و يازدهم ) شهر اهواز صورت گرفت .
بحث و نتيجه گيري پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش فلسفه بر رشد قضاوت اخلاقي ، رفتار جامعه يار و مهار خشم در دانش آموزان دختر دبيرستان هاي متوسطه دوم شهر اهواز صورت گرفت .
نتايج پژوهش نشان ميدهد که آموزش فلسفه به طور معنيدار بر رشد قضاوت اخلاقي ، رفتار جامعه يار و مهار خشم در دانش آموزان مؤثر مي باشد و اين نتيجه در مرحله پيگيري ماندگار بود.