Abstract:
یکی از موضوعات بحثانگیزی که ذیل مسئله رابطه سببیت در حقوق کیفری مطرح میشود، امکان علیت ترک فعل مجرمانه در حدوث نتایج زیانبار است. در مجموع، دیدگاههای مختلفی که در این زمینه مطرح شده به دو گروه موافقان و مخالفان تقسیم میشود و این پرسش را فراروی محققان قرار داده که از میان دیدگاههای گوناگون، کدامیک از قوت و استحکام بیشتری برخوردار است و میتواند مبنای توجیه مسئولیت کیفری تارک در جرائم مقید به نتیجه واقع شود؟ با توجه به نقش مهمی که انتخاب هر یک از دیدگاهها در تشخیص اصل مسئولیت تارک یا حدود مسئولیت وی دارد، پژوهش حاضر با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با یک نگرش فلسفی، کوشش کرده تا با اثبات صغرای یک قیاس اقترانی -«هر سببی یا وجود است و یا ماهیت؛ هر عدمی نه وجود است و نه ماهیت؛ پس هر سببی عدم نیست»، به شناسایی دیدگاه صحیحتر بپردازد. نتایج تحقیق نشاندهنده اثبات قیاس یادشده و در نتیجه برتری دیدگاه مخالفان بر دیدگاه رقیب است؛ بنابراین، ترک فعل مجرمانه که از سنخ معدومات است، نمیتواند سبب تلقی شده و منشأ آثار وجودی باشد و منطقاً نمیتوان میان ترک فعل و نتایج مجرمانه رابطهای با عنوان سببیت احراز کرد.
The possibility of criminal omission’s causality in occurring harmful results, is a polemical subject that discussed in scope of debate of causality in criminal law. Aggregately, various viewpoint in the context may be divided to two branch of advocates and opponents. With regard to the fact that choosing of each viewpoint has an important role on distinguishing sole of responsibility of perpetrator of omission or limits of his responsibility, the present study with a descriptive-analytical method and a philosophical attitude, attempts to prove a syllogism –any cause is existence or essence; each nonentity is not existence and nor essence; therefore, any cause is not nonentity- and attempts to distinguish the more correct viewpoint. Study’s result indicates that the syllogism is true and opponents’ viewpoint is prevalent. The criminal omission that is a type of nonentity, therefore, can’t be regarded as cause and can’t produces existential effects and causal relation can’t be rationally proved between omission and criminal results.
Machine summary:
در مجموع ، دیدگاه های مختلفی که در این زمینه مطرح شده بـه دو گـروه موافقـان و مخالفان تقسیم میشود و این پرسش را فـراروی محققـان قـرار داده کـه از میـان دیدگاه های گوناگون ، کدام یک از قوت و استحکام بیشتری برخوردار است و می - تواند مبنای توجیه مسئولیت کیفری تارک در جرائم مقید به نتیجه واقع شـود؟ بـا توجه به نقش مهمی که انتخاب هر یک از دیدگاه ها در تشخیص اصـل مسـئولیت تارک یا حدود مسئولیت وی دارد، پژوهش حاضر با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با یک نگرش فلسفی، کوشش کرده تا با اثبات صغرای یک قیاس اقترانی -«هـر سببی یا وجود است و یا ماهیت ؛ هر عدمی نه وجود است و نه ماهیت ؛ پـس هـر سببی عدم نیست »، به شناسایی دیدگاه صحیح تر بپردازد.
نتایج تحقیق نشان دهنـده اثبات قیاس یادشده و در نتیجه برتری دیدگاه مخالفـان بـر دیـدگاه رقیـب اسـت ؛ بنابراین ، ترک فعل مجرمانه که از سنخ معدومات است ، نمیتواند سبب تلقی شده و منشأ آثار وجودی باشد و منطقاً نمـیتـوان میـان تـرک فعـل و نتـایج مجرمانـه رابطه ای با عنوان سببیت احراز کرد.
چنین استدلال هایی نهایتاً بر وجود نوعی ملازمه میان ترک فعـل و وقـوع جنایـت دلالت دارد، اما به هیچ وجه نمیتواند بر سببیت به معنای حقیقـی کلمـه دلالـت داشـته باشد، زیرا چنانکه پیش از این گفته شد تردیدی نیست کـه تـرک، عـدم اسـت و هـیچ عدمی نمیتواند منشأ آثار شود و لذا تارک با خروج از حالت امساک و انجام فعل ، مانع تأثیر عوامل دیگر میشود و در غیر این صورت ، سـیر طبیعـی عوامـل جریـان یافتـه و معلول را به وجود میآورد.