Abstract:
قرآن که داعیهدار معارف برتر و هدایت پایدارتر است و برنامههای خود را مایه حیات واقعی بشر معرّفی کرده، برای تحقّق آرمانِ زندگی بهتر و جامعه برتر انسانی، راه روشنگری ذهنی و فکری و اصلاح بینش و نگرش فرد و جامعه را توصیه نموده و معتقد است که در طریق هدایتگری و دینگستری، باید از مبانی و روشهایی بهره برد که راه رشد اندیشه و تفکّر و انتخاب آگاهانه و آزادانه دین را برای مردم هموار ساخته و از اجبار و اکراه و بیعدالتی و ستم و استثمار مبرّا باشد. در این پژوهش هشت مبنا و ده روش قرآنی برای تبلیغ و ترویج اندیشه دینی و توحیدی شناسایی شده است که نشان میدهد روش قرآن برای ترویج اندیشه توحیدی و اسلامی و گسترش دین در جوامع بشری، بهدور از الزام و اجبار و بهکارگیری ظلم و زور و قساوت است و هر روشی که به ظلم و زور و رفتار غیر عقلانی و غیر اخلاقی منتهی شود، مورد تأیید و حمایت قرآن نیست.
The Qur’an, which is an advocate of the superior knowledge and everlasting guidance and has introduced its plans as the source for real life of humankind, has recommended the path of mental and spiritual illumination and rectification of the attitudes of the individual and society for actualization of a better and ideal life and superior human society, believing that in the way of guidance and religion expansion, one is to utilize the principles and procedures that would pave the ground for growth of thoughts and consciously free selection of religion for the people and to avoid coercion, reluctance, oppression, and exploitation. In this research, eight principles and ten Qur’anic methods have been identified for propagation and promulgation of religious and monotheistic thinking. This indicates that the Qur’an’s method for promulgation of monotheistic and Islamic way of thinking and expansion of religion in human communities is free from force and coercion and exerting oppression, force, and cruelty and that any method that ends up in injustice, force, and irrational and unethical conducts is not approved and supported by the Qur’an.
Machine summary:
فراواني اين جريان درتاريخ بشر به حدّي است که چه بسا تصوّر شود جنس ايمان و اعتقاد و ذات ايدئولوژي، اقتضاي توسعه طلبي و گسترش خواهي ـ به معناي افزودن بر عدّه و عدّه پيروان ـ را دارد، در حالي که بايد اين پديده را با نگاهي ژرف تر مورد بررسي قرار داد و دست کم به پرسش هاي زير، پاسخي پژوهشگرانه داد: ١- مباني و زيرساخت هاي اعتقاد به ضرورت ترويج دين و گسترش باورهاي ديني در ميان جوامع انساني چيست ؟ ٢- روش هاي مجاز و توصيه شده از سوي اديان و مکاتب مختلف براي تبليغ دين و گسترش آن کدام است ؟ پاسخ به اين پرسش ها علاوه بر آثار معرفتي و نظري، ميتواند پيامدهاي عملي داشته باشد؛ زيرا در پرتو بازنگري و نقد باورها و روش ها، آن دسته از پيروان و هواداران اديان و مکاتب که روح تعقّل و حق خواهي در آنها جاري است ، به بازنگري در مباني و روش هاي ديرين خود رو آورده و به ميزان اصيل بودن و هماهنگي آن با معيارهاي عقلي و فطري و علمي ميانديشند.
(قمي، ١٣٦٣: ٢٦٦/٢) پس اينکه باطل هيچ گاه سراغ قرآن نخواهد آمد، معنايش اين است که : ١- گزاره هاي قرآن درباره گذشته و نيز درباره آينده تاريخ جهان و انسان ، از سوي هيچ منبع معتبر و متقني رد نخواهد شد (مدرسي، ١٤١٩: ٢٤٤/١٢)، ٢- در آينده تاريخ بشر تا قيامت (طباطبايي، ١٣٩٠: ٣٩٨/١٧)، هيچ دليل خردپذير و نظريه اثبات شده علمي ارائه نخواهد شد که بتواند به صورت قطعي، گزاره ها، آموزه ها و معارف قرآن را ابطال کند (ماتريدي، ١٤٢٦: ٨٧/٩؛ طوسي، بيتا: ١٣١/٩)؛ هرچند ادعاهاي گزاف و بدون دليل ، از سوي منکران و معاندان اسلام و دين ، صورت پذيرد!