Abstract:
شعر فارسی محملی برای بازتاب نمایش و بازیهای نمایشی بوده است. بستری که اگر نبود، چهبسا تصور میشد در زمینۀ هنرهای نمایشی تهیدستیم. بر این اساس، در این تحقیق سعی شده است که نشان داده شود، کدام مضامین و خصایص نمایشها در گسترۀ اشعار فارسی بیشتر نمود یافته است و در این ارتباط متقابل، شعر چه بهرهای از نمایش برده و چه مضامین و تصاویری را از دنیای نمایش برگرفته و پرورش داده است. روش تحقیق، تحلیلی ـ توصیفی و مبتنی بر بررسی کتابخانهای و مراجعه به متون بوده و از دو نرمافزار عرفان نور و درج نیز بهره برده شده است. این تحقیق نشان میدهد که شعر فارسی بخشی از خصایص بازیهای نمایشی را حفظ و بهویژه به دو بازی رسنبازی و شببازی توجه بیشتری کرده است. شعرا در عین اینکه مضامین نمایشی را منعکس کردهاند، مضمونسازی و خیال شاعرانه برایشان مهمتر بوده است بهطوری که تخیلات مبتنی بر بازیهای نمایشی بسیار شگفتانگیزند. نخستین شاعران فارسی دری تا شاعران معاصر، مضامین نمایشی را در اشعارشان منعکس کردهاند، از فردوسی و منوچهری تا قاآنی و فراهانی. در این میان، نظامی بیش از دیگران به نمایش توجه داشته است. همچنین، در این پژوهش برای نخستینبار نگرش عرفا نسبتبه نمایش بررسی شده است. آنها بیشتر بهشکل تمثیلی از نمایش بهره بردهاند. تمثیل عرفا بیشتر رمزی است و بیشباهت به تمثیل فلسفی خیام نیست که با مضمون پردهبازی ساخته شده است. از نظر ادبی، بیشترین تصاویر بهکمک استعاره، تشبیه، تمثیل و تمثیل رمزی ایجاد شده است.
Persian poetry has been a vehicle for reflecting plays and theatrical
games, a source if absent might reduce the quality of performative arts.
Accordingly, this study attempts to show which themes and features of
the plays have been most prominent in the Persian poetry, and in this
interplay, what the poetry has gained from the play, and which themes
and images are taken from the world of play. The research method is
descriptive-analytical based on the library study and document analysis.
Two programs called Erfan e Noor and Darj have also been used. This
study shows that the Persian poetry has retained some of the features of
the play, and more attention has been paid to two games called acrobatics
and puppet shows. Reflecting the themes of the play, the poets have paid
more attention to theme creation and their poetic imagination, and the
imagination based on the play has a significant role in this regard. The
earliest Persian poets of Dari as well as the contemporary poets have
reflected theatrical themes in their poems; from Ferdowsi and
Manouchehri to Qa’aani and Farahani. Among them, Nizami Ganjavi has
paid more attention to this aspect than the others. Also, for the first time
in this study, the mystic attitude towards the plays has been examined; it
has been realized that they have often used the allegorical form of the
plays. The mystic allegories are rather codified. They are similar to
Khayam's philosophical allegories. In terms of literary analysis, most
images are created by metaphor, simile, allegory, and coded allegory.
Machine summary:
سپس اگر فرصت يابد از زهدان خيال به عرصۀ تجسم مي آيد: بيا که پردة گلريز هفت خانۀ چشم کشيده ايم به تحرير کارگاه خيال (حافظ ، ١٣٨٧: ٣٠٠) درواقع ، بازي سازي و نمايش از کودکي رخ مي دهد و آن هم در زماني که کودکان با عروسک ها و اسباب بازي نمايش مي دهند؛ چنانکه جامي به اين موضوع اشاره کرده است : بــه طفلــي در کــه لعبــت بــاز بــودي بــه نــورس لعبتــان دمســاز بــودي دو لعبـت را کـه پـيش هـم نشـاندي يکي عاشـق يکـي معشـوق خوانـدي (جامي ، ١٣٧٨: ١٨٦) در دنياي شعر، شب بازي و شعبده ، رسن بازي و ساحري و انواع بازي هايي که شگفتي مي نمايند، يگانه مي شوند تا قدرت جهان شگفت و سحرانگيز واژگان را نشان دهند، در اين جهان شگفت ، نمايش معناي بسيار گسترده اي مي يابد و از خداي تا آدميان هر يک نمايشي بر صحنه مي آورند و حتي ماني ـ که ماه از چاه برمي آورد يا 202 آنکه در سومنات بتي به حرکت درمي آورد (سعدي ، ١٣٨٥: ٤٨٣، ٤٨٤) ـ نمايشگري است و گويي مخاطبان چنان اند که هر که را شگفتي بيش نمايد، آسان تر ايمان مي آورد.
از درنگ شاگرد رسن باز، مضمون کوتاهي فرصت عمر و لغزندگي آن را بيان کرده است (بيدل ، ١٣٨٤: ٣٤٠، ٣٩٩) و نيز گاهي شهرگي در عشق ورزي به شهرت غازي رسن باز تشبيه شده است (سعدي ، ١٣٤٢: ٣٥٩) که نشان مي دهد اين بازي طرفداران بسياري داشته و غازيان ، مشاهير جهان نمايش زمان خود بوده اند.