Abstract:
منطق سیستماتیک چهارچوب فکری است که گسست های منطق تعریف ارسطویی را همراه ندارد و با جایگزینی آن در تعریف و تغییر نوع نگاه می توان به گونه ای مطلوب تر به تعاریف لفظی و حقیقی پی برد. این نوشتار با آگاهی از معظل ت منطق تعریف ، می کوشد رویکرد منطق سیستماتیک را در مبحث تعریف بررسی کند. تعریف حقیقی را باید در شبکه ای از رویکردهای گوناگون پیدا کرد که این نوشتار به چگونگی نگرش سیستمی در منطق تعریف با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی - تحلیلی پرداخته است . پرسش اصلی این است که روش تعریف سیستمی چیست ؟ »تفکر سیستمی « به عنوان یک روش منطقی
کارآمد می تواند پاسخ این پرسش باشد. نتیجه آن که تعریف ، شبکه ای از رویکردهای لزم برای شناخت در جوانب به هم پیوسته است ؛ هر یک از رویکردها، زاویه ای از مجهول تصوری را روشن می کند و بر پایة این نگرش ، تعریف حقیقی در سه سطح لفظی ، مفهومی و مصداقی بررسی شده که در واقع الگویی نوین برای تعریف به شمار می رود.
The systematic logic is a framework of thought that doesn't have the breaks of Aristotelian logic of definition. Considering the problems of the logic of definition, this research tries to investigate the systematic logic in the matter of definition. The real definition must be found in a network of various approaches and this research has dealt with the circumstance of systematic attitude to the logic of definition using library method and descriptive-analytic approach. The main question is'' what is the way of the systematic definition"? The result is that the definition is a network of necessary approaches for the knowledge in connected aspects. Each of the approaches clarifies one aspect of unknown conceptual and based on this attitude the real definition is examined in the three verbal, conceptual, and instance levels which in fact is considered as a new model for identification.
Machine summary:
تعريف حقيقي را بايد در شبکهاي از رويکردهاي گوناگون پيدا کرد که اين نوشتار به چگونگي نگرش سيستمي در منطق تعريف با روش کتابخانهاي و رويکرد توصيفي- تحليلي پرداخته است.
اين جستار، منطق تعريف را به روش جمعآوري اطلاعات اسنادي (کتابخانهاي) و تحليل توصيفي با رويکرد نگرش سيستمي بررسي کرده که بيسابقه ميباشد.
در نگرش سيستمي كليت پديده و نيز ارتباط ميان اجزاء تشکيلدهنده، موردتوجه قرار ميگيرد و تنها به بررسي رفتار اجزا بسنده نميشود؛ زيرا وجود كل با مجموعة تکتک اجزا متفاوت است و توجه به ارتباطات و تغييرات کنش و واكنشي اجزاء را الزامي ميسازد (رضازاده، 1395) اين نظريه، راه حلي براي بحران علمي گفتگو ميان دانشمندان علوم مختلف است و ابزار و زبان مشترکي براي پيوند ميان علوم مختلف فراهم ميآورد.
اگر اجزاء يک هرسيستم داراي مؤلفههاي دروني و بيروني است در اين گفتار سعي شده مؤلفههاي تعريف سيستمي با نگاهي بر مديريت سسيتم بررسي شود.
براي تعاريف اشياء و پديدههاي عالم توجه به اين نکته مهم است که هر شيء بهحسب خود، محيطي دارد و بايد بر اساس آن محيط تعريف شود.
تعريف سيستمي بر اساس کارآمدي بنا شده است و براي رسيدن به اين هدف، شناخت عنصر اثباتي و سلبي پديده ضرورت دارد.
(واسطي، 1388، ص60) 4- تعريف حقيقي در منطق سيستماتيک براي تعريف يک پديده بايد لفظ، مفهوم و مصداق بررسي شود تا تمام جوانب آن کشف گردد و سپس به صورت شبکهاي به تمام رويکردها توجه شود تا حقيقت شيء به دست آيد؛زيرا حقيقت، واحد و داراي مراتب است.