Abstract:
کهنالگوی «خویشتن» به عنوان طرحوارة بنیادین ذهن بدوی گونة بشر و ذخیرة هوش افزای موروثی، از ضمیر ناخودآگاه جمعی سرچشمه میگیرد. این تصویر ازلی با توجّه به روح زمانه، محتوای خودآگاهی و نمادهای رایج در یک جامعه و...، در ادبیات به صورت اشکال نمادین ظاهر میشود. از نظر ساختاری، درونههای این کهنالگو دارای ساختارهای متضاد ذهنی و اوصاف روانی همچون کلیت، تعادل و معنویت است. این محتوا در اشکال نمادین در متون عرفانی نیز کارکرد روانشناختی ویژهای دارد. در خمریة ابنفارض، «می» فرانمود نمادین انگارۀ «خویشتن» به شمار میرود. جستار کنونی با روش توصیفی ـ تحلیلی و تکیه بر آموزههای مکتب روانتحلیلگری، تلاش میکند تا از عنصر ادبی می در خمریة ابن فارض، فهم روانشناسانه ارائه کند. این نماد عینی، مورد فرافکنی ناخودآگاه ابنفارض قرار گرفته و دارای کارکرد پویای شخصیتی ـ روانی و نشانگر خودکاویهای روانشناسانه شاعر در راستای «واقعیتپذیری خویشتن» و ادغام آن در خودآگاهی است. ابن فارض به وسیلۀ این نماد که جهتنمای چالشها و بالندگیهای روانی اوست، تلاش میکند تا به تمامیت، یکپارچگی اضداد پیکرههای روانی، اشباعرانههای معنوی و... دست یابد.
الذات" کواحد من الصور المثالیه یعتبر حجر الاساس للعقل البدايی ومخزونا للذکاء الوراثی کما انه تنحدر مکوناته من اللاوعی الجمعی. هذه الصوره المثالیه تنصهر ادبیا فی قوالب متنوعه حیث تتاثر من موشرات مختلفه بما فیها: القیم المسیطره علی مجتمع ما ومستوی العقل الواعی والرموز الشايعه بین جمهور شرايحه. هیکلیا یجمع هذا النموذج البديی فی طیه بین هیاکل عقلیه ومواصفات نفسیه متضاربه کالکلیه والتوازن والروحانیه. هذا المحتوی وبشکل رمزی یودی فی النصوص الصوفیه وظیفه نفسیه فریده وعلی هذا الاساس یمکننا القول بان الخمر فی خمریه ابن الفارض یعتبر تجسیدا لصوره "الذات" المثالیه. البحث الحاضر ومن خلال انتهاج منهج وصفی - تحلیلی وبفضل الاعتماد علی اسس وقواعد مدرسه التحلیل النفسی یسعی الی تقدیم خطاب نفسی من الخمر کعنصر ادبی فی خمریه ابن الفارض حیث ان الخمر وباعتباره رمزا موضوعیا قد تم استخدامه فی لاوعی الشاعر لیودی اخیرا وظیفه شخصیه نفسیه. من جانب اخر یدل الخمر فی شعر ابن الفارض علی بحث الشاعر عن ذاته الحقیقی وتحقیق هذا الذات ومن ثم دمجه فی عقله الواعی. ابن الفارض من خلال استخدام هذا الرمز الذی یظهر التحدیات وافاقه النفسیه الجدیده، یحاول ان یخلق نوعا جدیدا وفریدا من النزاهه والکمال وتحقیق التعایش بین الهیاکل النفسیه المتضاربه والحصول اخیرا علی مستویات روحیه عالیه.
The archetype of “self” originates from the collective unconscious conscience as the fundamental schema of the human’s primary-like mind and accumulation of inherited intelligence increasing. Considering the zeitgeist, consciousness content, and common symbols in one society, etc., this primordial image appears in the form of symbolic figures in the literature. The contents of this archetype structurally consist of conflicting mental structures and psychological descriptions such as generality, balancing, and spirituality. Besides, this content with symbolic figures has a specific psychological function in mystical texts. The symbol of “wine” in Ibn Farez’s Xamriyye considers as the symbolic appearance of the “self” image.
The current descriptive-analytical research, based on the training of the analytical psychology school, attempts to present the psychological perception of the literary element “wine” in Ibn Farez’s Xamriyye. Projecting by Ibn Farez, this objective symbol with a dynamic personality psychology function indicates the poet’s psychological introspection in the direction of “self-actualization” as well as the integration with consciousness. Using this symbol as the compass of his challenges and psychological growths, Ibn Farez tries to achieve the totality and integrity of paradoxes of psychological images, the saturation of spiritual drives, etc.