Abstract:
چکیده
یکی از موضوعات میانرشتهای در علوم حدیث و اصول فقه اهلسنت، حجّیت و یا عدم حجیت اقوال و آراء صحابه بوده که همواره میان محدثان و اصولیون اهلسنت اختلافنظر وجود داشته است. این مقاله با تکیه بر ادلۀ غیر لفظی (عقل و اجماع) در پی حل این مسئلۀ اختلافی، با توجه به مبانی پذیرفتهشده نزد آنها و اثبات دیدگاۀ صحیح در این رابطه میباشد. مدعای پژوهش حاضر این است که حتی بدون استفاده از ادله لفظی میتوان عدم حجیت آراء صحابه را اثبات کرد. نتایج پژوهش حاکی از این است که اجماع صحابه بر جواز مخالفت بر آراء آنها، عدم ملازمه میان عدالت و حجیت قول، عدم عصمت صحابه، منازعات میان صحابه، اطلاق ادله منع تقلید و لزوم اجتماع نقیضین در صورت قول به حجیت مذاهب صحابه، از جمله ادلهای است که به روشنی عدم اعتبار اقوال و آراء اصحاب را بهعنوان دلیلی از ادله احکام اثبات مینماید.
Abstract One of the interdisciplinary topics in the sciences of hadith and the principles jurisprudence of Sunni has been the authenticity or non-authenticity of the sayings and opinions of the companions, and there has always been a dispute of opinion between the Sunni narrators and experts of jurisprudential principles. This article seeks to resolve this controversial issue by relying on non-verbal arguments (reason and consensus), according to their accepted principles and proving the correct view in this regard. The claim of the present study is that even without using the verbal arguments, the invalidity of the opinions of the companions can be proved. The results of research indicate that the consensus of the companions on the permissibility of opposing their own opinions, the lack of connection between justice and the authority of their sayings, the fallibility of the companions, the disputes between the companions, the generality of arguments prohibiting imitation and the implication of bringing two contradictories together are among the proofs that clearly prove the invalidity of the sayings and opinions of the companions as the proofs of laws.
Machine summary:
مقاله پژوهشی بررسی حجیت آراء صحابه بر اساس مبانی اهل سنت 1 محمد رسول آهنگران 2 و علی ربانی موسویان 3 چکیده یکی از موضوعات میانرشتهای در علوم حدیث و اصول فقه اهلسنت، حجّیت و یا عدم حجیت اقوال و آراء صحابه بوده که همواره میان محدثان و اصولیون اهلسنت اختلافنظر وجود داشته است.
برخی دیگر تقریر بهتری از این اجماع ارائه دادهاند: هر دو گروه موافقان و مخالفان حجیت قول صحابه، بر جواز مخالفت صحابی با قول صحابی دیگر اتفاقنظر دارند، در حالی که اگر اقوال صحابه حجت بود، باید بر معاصران آنها نیز حجت میبود و بر هر مجتهد پیروی از مجتهد دیگر واجب میگشت؛ حال آنکه چنین امری محال است (غزالی، المستصفی فی علم الاصول، 1413: 1/261؛ انصاری، فواتح الرحموت، 1423: 2/187).
خلاصه اینکه ادلهٔ حجیت قول صحابه مطلق است و شامل خود اصحاب نیز میشود و از طرفی این شمول محال است؛ زیرا تقلید مجتهد از مجتهد دیگر جایز نیست و اگر کسی بگوید این از باب تقلید از اعلم است و تقلید از اعلم جایز است، پاسخ داده میشود: با مبنای حجتبودن قول صحابی، تقلید صحابی دیگر از وی واجب میگردد و این با مخالفتهای اصحاب با یکدیگر منافات دارد و با مبانی عامه سازگاری ندارد؛ نتیجه اینکه ادله مذکور را باید بر معنایی دیگری حمل نمود.
از مؤیدات این قول، مخالفتهای تابعین با اقوال صحابه است؛ بهطوری که صحابه، تابعین را بر اجتهاد تشویق میکردند و تابعین آراء و نظرات مخالفی با اجتهادات و مذاهب صحابه ابراز میداشتند؛ در حالی که اگر قول صحابه بر غیر صحابه حجت بود، تابعین حق چنین اجتهادی نداشتند و صحابه نیز باید آنها را از مخالفت با اقوال خود نهی کرده و بازمیداشتند (زحیلی، اصول الفقه الاسلامی، 1406: 2/855).