Abstract:
امید قائممقامی (استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه ایالتی نیویورک) که از پیروان آیین بهائی است، پژوهشهایی دربارۀ اندیشۀ مهدویت انجام داده است. این مقاله به بررسی دیدگاههای او دربارۀ فقیه و محدث سرشناس شیعیمذهب، میرزا حسین نوری طبرسی، میپردازد و مقدمهای بر بررسی برخی دیگر از دیدگاههای او در حوزۀ مطالعات مهدویت است. او، در پژوهش دربارۀ محدث نوری، بر آن است که آثار وی در حوزۀ مطالعات مهدویت ــ که از گسترۀ اثرگذاری بسیار برخوردار بوده و هست ــ در واکنش به آیینهای بابی و بهائی بود. این مقاله، هم از نگاه محتوایی و هم از نگاه روشی، به نادرست دانستن دیدگاه او رسیده است.
امید قائممقامی (استاذ الدراسات الاسلامیة فی جامعة ولایة نیویورک) وهو من اتباع الدیانة البهائیة، قدم بحوثا حول اطروحة العقیدة المهدویة. هذه المقالة تهتم بمطالعة آرائه حول الفقیه والمحدث الشیعی الشهیر، المیرزا حسین النوری الطبرسی، وهی تمثل مقدمة لدراسة جانبا من آرائه الاخری فی مجال الاطروحة المهدویة. وتضمنت له، بحوثا اخری حول المحدث النوری، تمحورت نتائجها حول اطروحة المهدویة ــ والتی کانت ومازالت لها تأثیرات کثیرة للغایة ــ فی الرد علی الدیانة البابیة و البهائیة. والهدف من هذه المقالة، هو إثبات عدم صوابیة آرائه، سواء من حیث المحتوی او الاسلوب الذی إتبعه فی بحثه.
Omid Ghaem Maghami (The professor of Islamic Studies in New York State University)
who is a follower of Baha`i Faith, has made researches about the thoughts of Mahdism.
This article examines his points of view about prominent Shia jurist and theologian, Mirza
Husain Noori Tabarsi, and his other viewpoints in the field of Mahdavi studies. He
believes that the works of Mohaddes Nouri, in the field of Mahdavi studies have been an
interaction to Babi - Baha`I Faith.
This article proves that his viewpoints, about both the contents and method of the book of
the late Noori Tabarsi, have been found as incorrect.
Machine summary:
میرزا حسین نوری طبرسی و آیینهای بابی و بهائی سیّد مقداد نبوی رضوی محقق تاریخ فرهنگی ایران، دانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه شهید مدرس مریم السادات امامی کارشناس ارشد ادبیات فارسی ـ دانشگاه الزهراء چکیده امید قائممقامی (استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه ایالتی نیویورک) که از پیروان آیین بهائی است، پژوهشهایی دربارۀ اندیشۀ مهدویت انجام داده است.
بدان سبب که سیّد علیمحمّد باب، برای عبارت اسلامی «یوم القیامة» معنایی دیگر قرار داد و آن را با نسخ هر آیین به دیانت پس از خود مرتبط کرد 1 و نیز چون میرزا حسین نوری طبرسی آثاری در اثبات مهدویت امام دوازدهم شیعیان نگاشت و در واقع، به تحکیم اندیشۀ بنیادین مخالف با آموزههای بابی و بهائی پرداخت، میتوان بر آن بود که نام «بازداشت قیامت»، از سوی نویسندۀ این مقاله، با در نظر داشتن نگاه انکاری او نسبت به آیین بیان و سپس آیین بهائی برگزیده شده است.
بهعنوان نمونه، در نگاه میرزا حسین نوری، آنچه او از حاج علی بغدادی تاجر دربارۀ دیدارش با امام دوازدهم شنیده، تا آنجا مهم است که اگر در کتاب نجمثاقب تنها آن را آورده بود، کافی بود.
) شاید بتوان گفت که نویسندۀ بازداشت قیامت، با وجود بهدست دادن نمایی کلی از انواع مواجهات با امام دوازدهم در آثار میرزا حسین نوری و طرح مقدماتی تحلیل خود از آنها 1 و نیز خواندن مقدمۀ کتاب نجم ثاقب دربارۀ بازگفت مواجهات جنةالمأوی، این تطبیق را صورت نداده است.