Abstract:
یکی از موضوعاتی که همواره در کانون مباحث بلاغی قرآنپژوهان قرار داشته، استعاره و چگونگی تأثیر آن در زبان قرآن بوده است. با ظهور علومِ شناختی و پس از معرفی نظریه استعاره مفهومی از جانب جرج لیکاف، این مطالعات دچار تحول گشته و روشهایی برای درک بهتر متون در پرتو این نظریه ارائه شده است.
هدف پژوهش حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تجزیه و تحلیل کیفی انجام شده است، بررسی شواهدی از استعارههای مفهومی در قرآن و نتایج حاصل از آن در مفهومسازی برای مخاطبان این کتاب آسمانی میباشد. بدینمنظور، مفهوم بهشت به عنوان مورد مطالعه انتخاب و سپس به بررسی استعارههای مفهومی آن در دامنه آیات مرتبط با بهشت پرداخته شده و در نهایت ساختاری از آنها ارائه گردیده است. همچنین شواهدی از این نوع استعاره در روایات پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ارائه شده است. با دقت در ساختار مذکور مشخص میشود که بهشت توسط چه مواردی مفهومسازی شده و چگونه در تجربیات روزمره ما از زندگی ریشه دارد.
One of the topics that has always been at the center of Qur'anic rhetorical discussions has been metaphor and its effect on the language of the Qur'an. With the advent of cognitive sciences and the introduction of the conceptual metaphor theory by George Lakoff, these studies have evolved and methods have been proposed to better understand the texts in the light of this theory. The purpose of this research, which has been done by descriptive-analytical method and with qualitative analysis, is to examine the evidence of conceptual metaphors in the Qur'an and its results in conceptualizing the audience of this Divine book. For this purpose, the concept of paradise has been selected as a case study and then its conceptual metaphors in the extent of verses related to paradise have been studied and finally a structure of them has been presented. Evidence of this type of metaphor has also been presented in the narrations of the infallible leaders. It is precisely in this structure that it is determined by what paradise is conceptualized and how it is rooted in our daily experiences of life.
Machine summary:
آیاتی مانند ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ﴾ (بقره/ 214)، ﴿فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ﴾ (آل عمران/ 185)، ﴿وَمَنْ یُطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ﴾ (نساء/ 13) و آیات مشابه دیگر را که متضمن معنای «داخل شدن به بهشت» میباشند، نیز میتوان مبتنی بر استعاره مفهومی «بهشت مکان است» دانست؛ چرا که بهشت باید دارای حیثیت مکانی باشد تا امکان ورود یا خروج داشته باشد.
4. بهشت بهای معامله/ سود است یکی از مواردی که مفهوم بهشت به عنوان حوزه معنایی مقصد نمیباشد، بلکه در یک استعاره مفهومی دیگر حضور دارد، جایی است که از دادوستد خبر میدهد و در آن، بهشت به عنوان ثمن معامله یا سود معرفی میگردد؛ برای مثال در آیه ﴿إِنَّ اللهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾ (توبه/ 111)، در واقع میتوان استعارهای مثل «زندگی دادوستد است» را در نظر گرفت که چنین نگاشتی در آن وجود دارد: مبدأ: دادوستد مقصد: زندگی فروشنده مؤمنان خریدار خداوند کالا (مبیع) جان و مال مؤمنان بهای معامله (ثمن) بهشت در اینجا میبینیم که بهشت به عنوان یکی از ارکان این نگاشت و جزئی از یک مفهومسازی کلیتر قرار گرفته است.
استعاره مفهومی «بهشت نتیجه است» نیز مشابه استعارههای مفهومی فوق، مبتنی بر مفهوم پایان مسیر بودن بهشت است.
البته اینکه بهشت نگهبان دارد را میتوان حاکی از استعارههای دیگری مانند «بهشت دژ است» نیز دانست که به همان مفهوم امنیت بازمیگردد.
بهشت مهمانی است برخی از آیات قرآن، ناظر به این استعاره مفهومی هستند که «بهشت مهمانی است».
درجات بهشت نیز مفهومی است که میتوان آن را برگرفته از استعاره «بهشت دارای درجات است» دانست.