Abstract:
مسیله مداخله ارزشها در پیدایش تکنولوژی پس از انقلاب صنعتی بهتدریج در کانون توجه فیلسوفان تکنولوژی قرار گرفت. در مقاله پیشرو، مسیله مذکور بهروش تحلیلی عقلی و از راه تحلیل علل اربعه و توجه به ارتباط درونی هر یک از این علل با یکدیگر و تشریح جایگاه ممتاز علیت غایی در میان علل اربعه و الزامات آن در ارزشباری مصنوعات تکنیکی و تفکیک مرزهای هستیشناختی اشیای طبیعی از مصنوعات تکنیکی بر پایه مبانی حکمت اسلامی بررسی شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که حضور علت غایی در پیدایش تکنولوژیها، زمینهساز حضور ارزشهای انسانی در بعد هستیشناختی تکنولوژیهاست. این امر همزمان به طرح پرسشهای ارزشی و اخلاقی درباره خود تکنولوژیها میانجامد. غایات انسانی، از یک سو خود تحت تاثیر مبانی معرفتی و غیرمعرفتی همچون زمینهها و نیازهای اجتماعی و منافع و علایق خاصی شکل میگیرند؛ از سویی دیگر به شکلگیری هنجارها و الزامات خاصی در پیکره درونی تکنولوژیها میانجامد و از سوی سوم، در مقام کاربرد و بهعنوان بخشی از نظام تکنیکی، مستلزم شکلگیری رفتارها و کنشهای خاص انسانی همسو با غایات و کارکردهای متوقع از آنهاست.
Machine summary:
در مقالة پیشرو، مسئلة مذکور بهروش تحلیلی ـ عقلی و از راه تحلیل علل اربعه و توجه به ارتباط درونی هر یک از این علل با یکدیگر و تشریح جایگاه ممتاز علیت غایی در میان علل اربعه و الزامات آن در ارزشباری مصنوعات تکنیکی و تفکیک مرزهای هستیشناختی اشیای طبیعی از مصنوعات تکنیکی بر پایة مبانی حکمت اسلامی بررسی شده است.
فلسفة تکنولوژی، ارزشباری تکنولوژی، علیت غایی، حکمت اسلامی مقدمه تا پیش از انقلاب صنعتی و قدرت بشر بر کاربردی کردن علوم و همسانسازی کالاها و فرآوردههای تکنیکی، ارزشها بهویژه ارزشهای اخلاقی، بهطور مستقیم در کنشها و نیات انسانی دنبال میشد؛ اما توجه به وجود مناسباتی میان خود تکنولوژی و ارزشها، موضوع نوظهوری بود که تقریباً از زمان انقلاب صنعتی بهوجود آمد.
روش بررسی این مسئله، تحلیلیـعقلی است که از راه تحلیل علل اربعه (علتهاي فاعلی، غایی، مادی و صوری) و توجه به ارتباط درونی هر یک از این علل با یکدیگر و تحلیل جایگاه ممتاز علیت غایی در میان علل اربعه و الزامات آن در ارزشباری مصنوعات تکنیکی و تفکیک مرزهای هستیشناختی اشیای طبیعی از مصنوعات تکنیکی بر پایة مبانی حکمت اسلامی انجام خواهد شد.
طرح کاربرد عبارت است از کنشهایی که کاربر باید با مصنوع تکنیکی انجام دهد تا اهداف ملازم با آن مصنوع خاص محقق شوند (ورماس، 1391، ص 62)؛ یعنی موجب میشود تا مادة مستعد، در قالبی طراحی و صورتبندی شود که همسو با غایتِ مدنظر آن باشد و بتواند ذیل غایت و خواست انسانی، زمینة تحقق مصنوع تکنیکی را فراهم آورد؛ اما فعلیت این خواسته و تحقق مؤثّر علت غایی، مستلزم آن است که طراحان و مهندسان (علل فاعلی) از همان ابتدای فرایند طراحی و قبل از ساخت مصنوع تکنیکی، به شیوهها و نحوة کاربرد مصنوع از سوی کاربران نیز کاملاً توجه کنند تا کاربران بتوانند در چهارچوب چنین شیوهها و دستورالعملهایی، اهداف و غایات مصنوع تکنیکی را محقق سازند و خود را با نحوة عملکرد آن وفق دهند.