Abstract:
شناخت هویت انسانی و ویژگیهای آن، نقشی انکارناپذیر در مسایل علوم انسانی دارد. هدف این مقاله، پاسخ به این مسیله است که اولا، ملاصدرا ویژگی هویت انسانی را چه میداند؛ یعنی چه ویژگی یا ویژگیهایی لازم است تا واقعیت وجودی در جرگه انسانیت وارد شده و از سایر موجودات متمایز شود؟ ثانیا، این نوع نگاه ملاصدرا، چه تاثیری در هدف اخلاق دارد. روش این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است؛ زیرا در ابتدا باید با توجه به مبانی فلسفی و انسانشناختی ملاصدرا، نظر او را در مورد ویژگی هویت انسانی به دست آوریم. سپس، دلالتهای این نگاه را در هدف اخلاق تحلیل کنیم. ملاصدرا با توجه به مبانی خاص خود، اعم از فلسفی و انسانشناختی، ویژگی خاص انسانی را «ناطقیت» میداند و طبیعتا دلالت آن در هدف اخلاق، به این صورت است که هدفهایی همچون لذت شخصی یا آزادی به معنای الحادی آن را رد میکند و نهایت حرکت انسان را در آگاهی هرچه بیشتر به فقر ذاتی و عینالربط بودن خود، به خالق و درک توحید خاص و فنای فیالله میداند.
The acquaintance with man's identity and its characteristics has an undeniable
role in the issues of the humanities. The purpose of this study is; first answer the
question: what does Mulla Sadra know about the characteristics man's identity?
That is, what characteristics are required for the reality of existence to come into
the circle of humanity and to be distinct from other beings? Secondly, what
effect does this view of Mulla Sadra's view have on the aim of morality? The
research method is descriptive and analytical; because, first it is through
realizing Mulla Sadra's philosophical and humanistic foundations that we can
get acquainted with his opinion about the characteristics of man's identity and
then analyzes the implications of this view for the aim of morality. Adhering to
his own philosophical and anthropological principle ,Mulla Sadra considers
rationality as man's distinctive feature and, the implication of this view for the
purpose of morality will naturally lead to rejecting such objectives like personal
pleasures or freedom in their of atheistic sense. Thus, he considers man's
movement to be the greatest possible awareness of own essential own need for
essential relation with Him, realization the Creator and understanding of special
monotheism and the annihilation in Him.
Machine summary:
ملاصدرا با توجه به مبانی خاص خود، اعم از فلسفی و انسانشناختی، ویژگی خاص انسانی را «ناطقیت» میداند و طبیعتاً دلالت آن در هدف اخلاق، به این صورت است که هدفهایی همچون لذت شخصی یا آزادی به معنای الحادی آن را ردّ میکند و نهایت حرکت انسان را در آگاهي هرچه بیشتر به فقر ذاتی و عینالربط بودن خود، به خالق و درک توحید خاص و فنای فیالله میداند.
سؤالی مطرح بوده است و آن اینکه چرا نفس، که طبق دیدگاه فيلسوفان پیشین مجرد است و فیذاته، با همۀ بدنها نسبتی یکسان دارد، برای کسب کمال در بدن خاصی تصرف میکند؟ آیا این ترجیح بلامرجح نیست؟ صدرالمتألهين پاسخِ ابنسینا را که میگوید: نفوس به وسیلۀ عوارض مشخصهای، که به ماهیت نفس ملحق میشوند، تشخص مییابند (ابنسینا، بیتا، ج 2، ص 199) را نمیپذیرد؛ زیرا سؤال دوباره در مورد خود آنها تکرار میشود که چگونه این اعراض، که مجرد هستند و نسبت یکسانی با تمامی بدنها دارند، مقتضی تعلق نفس به بدنی خاص شدهاند؟ صدرالمتألهين میگوید: ممکن نیست که مادهای مستعد جوهری مجرد و شرط وجود آن باشد، بلکه هر مادهای فقط مستعد حالی از احوال خود است (صدرالمتألهين، 1981، ج 8، ص 284-285)، نفس هم در صورتی که حالی از احوال ماده باشد، تعلق آن به مادۀ خاص، ترجیح بلا مرجح نیست؛ زیرا احوال شیء، حال در آن ماده هستند و اساساً امکان ندارد موجود شوند مگر در آن ماده.