Abstract:
کنترل جمعیت و راههای آن، یکی از مسایل مهم و تاثیرگذار اجتماعی، اخلاقی و حقوقی مورد بحث در جوامع بشری است. جواز یا عدم جواز آن، موضوع نزاع موافقان و مخالفان است. موافقان، به ادلهای همچون محدودیت منابع، اصول لذتگرایی، سودگرایی و آرمانگرایی، مفهوم حقوق طبیعی، مبنای تحقق عدالت اجتماعی و مدرنیته تمسک جسته که همگی قابل خدشهاند. در مقابل، مخالفان نیز ادلهای ارایه کردهاند؛ اما در این مقاله از منظر اخلاق کاربردی، با کاربست اصول، مبانی و ارزشهای مکتب اخلاقی اسلام، به مسیله کنترل جمعیت پرداخته و ضمن بررسی ادله موافق و مخالف، آن، با کشف قیود پنهان به حل تعارض و در نهایت، اتصاف این مسیله به خوبی یا بدی دست یافتهایم. التبه خوبی یا بدی آن، مطلق نبوده و تابع مصالح و مفاسد است که در صورت تزاحم با مصلحت برتر، تنها حکم مصلحت برتر فعلیت مییابد.
Population control and its ways is one of the most important and influential social,
moral, and legal issues discussed in human societies. Whether it is allowed or not is
a matter of discussion of proponents and opponents. Proponents adherence to
reasons such as limited resources, principles of hedonism, utilitarianism and
idealism, the concept of natural rights is the basis for the realization of social justice
and modernity that all vulnerable. On the other hand, opponents have reasons; this
study examines population control investigation of proponents by using of applied
ethics, foundations, and values of the Islamic school of ethics and opponents by
discovering hidden constraints to resolve the conflict and finally, we have achieved
good or bad. Its good or bad is not absolute and it is subject to interests and
corruptions, which in case of conflict with the superior interest, only the ruling of
the superior interest becomes effective.
Machine summary:
در مقابل، مخالفان نيز ادلهای ارائه کردهاند؛ اما در اين مقاله از منظر اخلاق کاربردی، با کاربست اصول، مباني و ارزشهاي مکتب اخلاقي اسلام، به مسئلة کنترل جمعيت پرداخته و ضمن بررسی ادله موافق و مخالف، آن، با کشف قيود پنهان به حل تعارض و در نهايت، اتصاف اين مسئله به خوبی يا بدی دست يافتهايم.
ديدگاه اخلاق اسلامي ازآنجاکه، اخلاق کاربردي، در حقيقت بهکارگيري اصول، مباني و ارزشهاي يک مکتب اخلاقي، دربارة رفتار يا مجموعهاي از رفتارهاي خاص است (شريفی و همكاران، 1396، ج 1، ص 51)، اين سؤال مطرح ميشود که آيا کنترل جمعيت، از منظر اصول و مباني مکتب اخلاقي اسلام، توجيهپذير است يا نه؟ بهطور خاص، در صورت عروض عناويني مثل عسر و حرج فردي و اجتماعي، فقر شخصي و اجتماعي تهديد حيات مادر، به خطر افتادن نيروي کار انساني جوان و نخبه، دخالت در تقدير الهي، تهديد رشد و توسعه اجتماعي، اقتصادي و نظامي ـ دفاعي، آسيبهاي اخلاقي و تربيتي در روابط اجتماعي و معضلات روحي و رواني نسل آينده، هنجاري شدن، فرهنگ بيگانه و معضلات آن، تهديد روحيه ديني و معنويتگرايي و ايمان و تعبد به وعدههاي الهي، در باب افزايش جمعيت، فرار يا عدم آن، از پذيرش مسئوليت و ...