Abstract:
نخستین رمان تاریخی فارسی، شمس و طغرا (کرمانشاه: 1288-1289ش./1327-1328ق.) اثر محمدباقرمیرزاخسروی (1266-1338ق.)، در زمان سلغریان روی میدهد و فضایی فراهم میآورد تا در شش زمینۀ روابط زبانی و بینامتنی، گونۀ ادبی، نظام روایتگری، شخصیتپردازی، زمان و مکان و سیاست و سازگاری پیکاری میان اندیشهها، شگردها و شکلهای کهنه و نو دربگیرد. مسئلۀ اصلی اینجاست که در جریان شکلگیری ادبیات نوین فارسی، شمس و طغرا چه چایگاهی دارد؟ آیا اثری نوگراست یا همچنان پایبند سنت؟ آیا میتوان نگارش آن را گشودن راهی تازه در فضای داستاننویسی فارسی دانست؟ از یکسو، با وجود همۀ نوگراییها باز هم ساخت شکلی تازه همچون سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ زینالعابدین مراغی ممکن نیست زیرا که اثر فاقد قهرمانی مسئلهدار است. اما از سوی دیگر، تصویر دنیای معاصر نویسنده به شکلی دیگر بر رویدادها بازتابانده شده و از خلال آن، تعارضات موجود در جامعه بازنمایی شده است؛ تعارضاتی که با سازگاری یکسویه به فرجام میرسد. در واقع، اگرچه رمان تاریخی شکلی تازه برنمیسازد اما آیینهای است در مقابل دنیای معاصر. در مجموع تقریباً در همۀ زمینههایی برشمرده، پیکارها بر پیوندها میچربند و شمس و طغرا را نمیتوان اثری نوگرا دانست.
The first Persian historical novel, Shams o Toghra (Kermanshah: 1288-1289 AH / 1327-1328 AH) by Mohammad Baqer Mirza Khosravi (1266-1338 AH), takes place in the time of the Salghurids and provides a space for struggle between old and new ideas, techniques, and forms in six areas of linguistic and intertextual relations, literary genre, narration system, characterization, time and place, and politics and compatibility. The main question is what is the position of Shams o Toghra during the formation of modern Persian literature? Is it a modern or traditional work? Is it opening a new way in the field of Persian fiction? On the one hand, in spite of all the innovation, it is still not possible to create a new form, such as the Siyahat-Name-ye Ibrahim Beyg by Zain al-Abedin Maraghi, because the work lacks problematic hero. But on the other hand, the image of the author's contemporary world is reflected on the events and through it, the existing conflicts in the society are represented; Conflicts that end in one-sided compatibility. In fact, although the historical novel does not create a new form, it is a mirror to the contemporary world. Generally in almost all of the areas listed, the struggles are overpowering, and Shams o Toghra cannot be considered as a modernist work.
Machine summary:
آتش پيکار کهنه و نو که در تحـولات مشـروطه جرقـه خـورده بـود، خـود را در پيوسـتگي دوسويۀ شمس و طغرا به خوبي نشان ميدهد؛ رمان تاريخي که فاقد قهرمـان مسـأله دار اسـت و نمي توان از نظر شکلي آن را دقيقاً در قلمرو نوين رمان تعريف کرد، از مهم ترين اشکال بينابيني است که پيوندهاي نزديکي با گذشته و روزگار خود دارد: از يک سو، بـا رمـان هـاي تـاريخي و ماجراجويانۀ والتر اسکات و الکساندر دوما که شايد به ميانجي آثار جرجي زيدان به فارسي رسيده باشند، ارتباط دارد؛٢ از سوي ديگر، پيوندهاي عميقي بـا رمـانس فارسـي و افسـانه هـايي چـون اميرارسلان و داستان هاي نظامي در آن ديده ميشود.
فارغ از سبک نثر، رابطۀ بينامتني محکمي هم با سـنت داسـتاني فارسـي ديـده مـي شـود و مضمون ها، بن مايه ها و شيوه هاي روايي فراواني از گذشته به وام گرفته شده اند: عشق در يک برخورد و بيان رمزي آن به معشـوق در لحظـه (همـان : ٤٦/١-٤٧)، شـکلي اسـت متأثر از تمامي صحنه هاي عاشق شدن سنتي فارسي اما در اين ابراز عشق و نمايش آن، نقـش رمـان هاي عاشقانۀ غربي به ويژه فرانسوي هم ديده ميشود؛ در واقع ، اين مورد را ميتوان دورگه دانست .
البتـه نويسنده که رويکردي سنتي در نوشتار دارد، ميکوشد پيوندهاي زباني و روايي را که از دنياي کهن به وام گرفته ، واقع گرايانه ارائه کند؛ او رويدادها را در عهدي مطرح ميکند که اين شگردهاي روايي کهنه ، قالب معمول روايتگري بوده است و براي عرضۀ بن مايه هاي عاشقانۀ اثر هم دوره اي بهتـر از عهد شيخ شيراز نمي توان يافت .