Abstract:
مسئلۀ مالی و مالیه از موارد مهم و قابل توجه در تاریخ است. با برآمدن اسلام و بر اساس آموزههای قرآنی و سنت پیامبر (ص)، احکام نوینی بر امور اقتصادی جامعۀ اسلامی حاکم شد. با آغاز فتوح و گسترش قلمرو مسلمانان آنان با مسائل جدیدی مواجه گردیدند که زمینهساز تحولات مهمی در جامعه گردید. سوال اصلی این پژوهش بررسی مالیاتهای اسلامی خراسان دوران اموی بر اساس دادههای فقهی، حدیثی و تاریخی است و از آنجا که احکام اقتصادی، مهمترین احکام حکومتی بوده و حکومت امویان نیز یکی از مهمترین حکومتهای مدعی اسلام در تاریخ است، لذا در این پژوهش به صورت مطالعه موردی احکام اقتصادی صادره توسط حاکمان اموی در بوم خراسان در بازه زمانی سال 100 تا 132 هجری، مورد بررسی و سنجش مطابقت با آموزههای اسلامی قرار گرفته است.
AbstractThe issue of finance and taxes is one of the most important and significant issues in history. With the rise of Islam and based on the teachings of the Qur'an and the tradition of the Prophet (PBUH), new rules ruled over the economic affairs of Islamic society. With the beginning of the conquest and expansion of the Muslim realm, they faced new issues that underlied the way for important changes in society. The main question of this research is to study the Islamic taxes of the khorasan in the Umayyad period based on jurisprudential, hadith and historical data. Since economic rulings are the most important governmental rulings and the Umayyad rule is one of the most important rulers claiming Islam in history, Therefore, in this study, as a case study of economic rulings issued by Umayyad rulers in Khorasan in the period of 100 to 132 AH, has been studied and assessed in accordance with Islamic teachings.Keywords: Dhimmis, Islamic teachings, tax laws, Khorasan, Umayyads
Machine summary:
سوال اصلي اين پژوهش بررسي ماليات هاي اسلامي خراسان دوران اموي بر اساس داده هاي فقهي، حديثي و تاريخي است و از آنجا که احکام اقتصادي، مهم ترين احکام حکومتي بوده و حکومت امويان نيز يکي از مهم ترين حکومت هاي مدعي اسلام در تاريخ است ، لذا در اين پژوهش به صورت مطالعه موردي احکام اقتصادي صادره توسط حاکمان اموي در بوم خراسان در بازه زماني سال ١٠٠ تا ١٣٢ هجري، مورد بررسي و سنجش مطابقت با آموزه هاي اسلامي قرار گرفته است .
١. منابع مالي و درآمدي دولت اسلامي الف ) درآمدهاي عمومي يا اموال فيء هرچند اغلب مورخان و فقها در خصوص مال فيء ديدگاه يکساني ارائه نکرده اند و در مواردي نيز با يکديگر اختلاف دارندهم چون مثال آيا اموالي که در پي ترس مشرکين از سپاه اسلام و فرار کرده و به غنيمت مسلمانان در ميآيد، فيء به شمار ميآيد؟ (حلي، ١٤١٩ق ، ٩/ ١٢٠) يا اين که فيء اختصاص به زمين دارد يا شامل همه اموال ، اعم از منقول و غير منقول ميشود؟ (خويي، بيتا، ج ٣٦٠، ١٥).
قوانين مالي چيزي نبود که پس از غلبه عرب و به تدريج و بر اساس شرايط زماني به وجود آمده باشد تا تهمت مورخان غربي چون ولهاوزن ، بکر و کايتاني بر اين که فقها سازمان هاي دوران خود را به دوره هاي نخست اسلام نسبت داده اند صادق آيد، اين سازمان ها در همان ادوار اوليه اسلام رايج بود و فقيهان نيز کاري انجام ندادند جز اين که وضع موجود را با قوانين فقهي مطابقت دهند و جايگاه حقوقي براي آن ها پيدا کنند (Dennett، ١٩٥٠م ، ٨).