Abstract:
در پژوهش حاضر، اندیشه و آیین وهابیت بهعنوان یکی از متغیرهای تاثیرگذار بر تحولات سیاسی جهان اسلام مورد توجه قرار گرفت و آثار و پیامدهای سیاسی این اندیشه بر جهان اسلام از سال 1900م تا عصر حاضر، بررسی و تبیین گردید؛ بر اساس این پژوهش، اندیشه وهابیت گفتمانی است که مبنای آن، تکفیر اهل شهادتین است. در سالهای آغازین این اندیشه، یک شکاف کلی در درون آن ایجاد شد و در اثر آن، اندیشه وهابیت به دو قسم اندیشه اقصایی و اندیشه احتوایی تقسیم گردید. هر کدام از این دو اندیشه، منشا برخی آثار سیاسی در جهان اسلام از سال 1900م تا عصر حاضر بودهاند. آن آثار عبارتاند از:
1. پایهگذاری نظام پادشاهی سعودی توسط ملک عبدالعزیز، با همراهی وهابیان اقصایی.
2. استمرار نظام سعودی بهدلیل ترویج اقتدارگرایی و نیز مشروعیتبخشی به سیاست خارجی این نظام توسط اندیشه احتوایی.
3. ایجاد زمینه لازم برای دخالت بیگانگان در مسائل جهان اسلام.
4. تضعیف کشورهای اسلامی در اثر جنگ داخلی.
In this essay, the Wahhabi ideology as one the most effective factors on Islamic political will be discussed. This ideology has influenced the Muslim world since 1900. According to this research, the Wahhabi discourse is based on accusing the Muslims to heresy. In the very beginning of establishment, the Wahhabi discourse was divided into two groups: inclusive and exclusive. These two divisions have been the source of some changes in Islamic currents. Some are as the following: 1- establishment of Saudi Kingdom by King Malik bin Abdul-Aziz, accompanying the exclusive Wahhabism. 2- boosting the Saudi Kingdom and its sovereignty by the help of inclusive Wahhabism. 3- paving the way for the interference of non-Muslims in the Muslims affairs. 4- weakening the Muslim countries for civil wars.