Abstract:
روح انسان با معنویت سازگار است و گرایش به بحثهای عرفانی در جامعهی امروز بسیار به چشم میآید، برخی از مدعیان، قائلاند که میتوان، مراحل سلوکی را بدون توجه به شریعت و فقه طی کرد. امام خمینی، شرایع الهی را دارای ظاهر و باطنی میدانند که میتوان از ظاهر شریعت به باطن که حقیقت است، به واسطهی رابطهی طولی که میان آنهاست، دست یافت، و ترک ظاهر شریعت را از تلبیسات شیطان برمیشمرند. ایشان عمل به دستورات فقهی را در تمام مراحل سلوک و حتی بعد از رسیدن به حقیقت، حتمی دانسته و تغییری در کیفیت عمل کردن به احکام و دستورات شرع را نمیپذیرند. ایشان در زمان غیبت، با توجه به نقش انسان کامل در دستگیری افراد و احکام شرعی، جایگاه فقیهان را در تعیین تکلیف مقلدان نسبت به احکام و در نگاه حداکثری، جانشینان انسان کامل میدانند. بر این اساس، در این پژوهش با روش تحلیلی - توصیفی، رابطهی شریعت به معنای خاص آن، یعنی فقه، با عرفان در اندیشهی امام خمینی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفت.
The human soul is compatible with spirituality, and the tendency to mystical debates is very evident in today's society. Imam Khomeini considers the divine laws to have an appearance and an interior that can be achieved from the appearance of the Shari'a to the interior, which is the truth, due to the longitudinal relationship between them, and they consider the abandonment of the appearance of the Shari'a as the tricks of Satan. He considers theobservance of the jurisprudential orders to be obligatory in all stages of conduct and even after reaching the truth, and does not accept a change in the quality of acting according to the rules and regulations of the Shari'a. Imam (ra) during his absence, considering the role of a perfect human being in arresting individuals and religious rulings, considers the position of jurists in determining the duty of imitators to the rulings and in the maximum view, the successors of a perfect human being. Accordingly, in this article, an attempt has been made to analyze and explain the relationship between Shari'a in its specific meaning, that is, jurisprudence and mysticism in Imam Khomeini's thought, through a descriptive analytical method.
Machine summary:
نياز به شريعت و فقه در عرفان با توجه به اينکه شريعت ظاهر و حقيقت باطن شريعت ميباشد و از طرفي تنها راه رسيدن به حقيقت ، شريعت مـيباشـد، عرفا و همچنين امام خميني اهتمام بسياري بر شريعت دارند، به حدي که در مرحله ي سلوک، دستيابي به حقايق را تنها از اين طريق دانسته و در طي مسير سلوک ابتدا تا به انتها از آغاز راه بلکه در تمام مسير تا وصول به مقـام فنـاء و پـس از آن تاکيد بر پيروي از شريعت داشته که همواره بايد مورد تبعيت و عمل واقع گردد، و «تنها راه باز شدن ابواب علوم بـاطني را شريعت بيان کرده و بر آن تاکيد ميکنند»(آملي، ١٣٦٨، ص ٣٤٣).
از اين رو، با توجه به پيوند وثيقي که ميان تکاليف الهي و عرفان وجود دارد، اين نکته ، قابل توجه در سير و سلوک عرفاني است که پيوند ميان شريعت و طريقت دائمي است يا سالک بعد از رسيدن به حقيقت ديگر نيازي به شريعت و توجـه بـه احکام خمسه ندارد؟ بايد اشاره داشت که اهل معرفت شريعت را وسيله و پوسته اي براي طريقت و طريقـت را پوسـته اي بـراي يـک حقيقـت متعالي بيان ميدارند که هرکدام مقدمه براي رسيدن به فناي در توحيد و وصال قرب محبوب حقيقي است و مـومن کامـل کسي است که همه ي اين مراتب سه گانه را پيموده باشد(آملي، ١٣٦٨، ص ٣١)، يعني از نظر آنـان تکـاليف و امـر و نهـي، روح بندگي را در خود دارد که اين روحيه ي بندگي در درون تمام احکام شرعي موجود است و از نظـر عارفـان روحيـه ي بندگي، شيرين ترين و زيباترين پيامد مقام توحيدي است ، لذا، به هر حکم شرعي اگر به صـورت عميـق توجـه گـردد، در بردارنده ي توحيد است و رسيدن به وصال و قرب الهي درپي عمل به دستورات و احکام شرع ميباشـد.