Abstract:
بعضی از اسطوره های جهان دارای خصلت روئین تنی « آسیب ناپذیری» هستند و به علت همین خصلت استثنائی سمبل آرزوهای بشریند و همیشه ذهن بشر را به خود مشغول داشته و هیچ گاه گرد فراموشی بر آن ها ننشسته است . آرزوی « روئین تنی» و یا « چیرگی برمرگ » به حدی قدمت دارد که میتوان گفت همزاد بشر است ، با او متولد میشود و هیچ زمانی ذهن او را ترک نمیکند. حقیقت این است بشر نتواسته در واقعیت به این آرزو جامۀ عمل بپوشاند، لذا سعی نموده که حداقل در پندارهایش مقابل « مرگ » بایستد و خلق اسطوره های روئین تن و داروهای زندگی بخش زادة همین تصور و پندار هستند. به دلیل اشتراکی بودن « آرزوی بی مرگی» در تمامی نژادهای مختلف بشری، این گونه اسطوره ها وجود دارند، منتهی با تاثیرپذیری از زمان و مکان به اضافۀ ویژگیهای قوی و نژادی.
Machine summary:
»( بهرامي، ١٣٨٥، ٩٠-٨٩) 1 -pelee 2 -phthie 3 -ceans 4 -chirn 5 - styx / ١٢ « اين گونه بود داستان زندگي و چگونگي روئين تن شدنش و اما نحوة مرگش اين چنين است : بنا به عقيدة جمعي آشيل پس از آنکه که بار ديگر سپاهيان تروا را از دروازه هاي شهر خود عقب راند کشته شد، ميگويند آپولون در مقابل او ظاهر شد و به او امر کرد که از جنگ دست بکشد، ليکن آشيل اين دستور را نپذيرفت و با تير آپولون از پاي در آمد و به روايتي ديگر، اين تير از کمان « پاريس » به جانب آشيل رها شد و منتهي با راهنمايي آپولون و به تنها قمست آسيب پذير بدن آشيل يعني پاشنۀ پاي وي اصابت کرد.
»(بهرامي، ١٣٨٥، ١٩) « با آگاهي از زندگي و چگونگي روئين تني آشيل ، هنگامي که وي را با اسفنديار کياني مقايسه مينمائيم در حقيقت با شمار قابل ملاحظه اي از هماننديهاي چشمگير روبه رو ميشويم : هر دو پهلوان داراي الگوي جواني، برا زندگي، تهوري بي نظير، مرگي نابهنگام و مقدرند و سرنوشت افزار مرگ هر دو را پيشاپيش مهيا کرده است .
»( بهرامي، ١٣٨٥، (92 « علاوه بر وجوه اشتراکي که براي اسفنديار کياني و آشيل يوناني بر شمرديم اين دو پهلوان وجوه افتراقي هم دارند مثلاً برکنار از پهلوان هائي که در عبور از هفتخان از قبيل کشتن گرگ ، شير، اژدها، سيمرغ وزن جادوگر و مورد استثنائي روئين تنيش که بحثي جداگانه دارد، زندگي اسفنديار ملموس ، حقيقي و در چهار چوب بشري ميباشد، ( گو اين که اکثرًا شخصيت هاي فردوسي حکيم فرزانه توس در شاهنامه در چهار چوب بشري هستند) در صورتي که اين مورد در زندگي آشيل مصداقي ندارد زيرا او از تبار خدايان ميباشد و از تولد تا مرگ خدايان در زندگي او دخيل اند و مادرش از سرنوشت او آگاهي دارد.