Abstract:
نخستین ارتباط رسمی و دیپلماتیک بین ایران و روم در نتیجه تلاقی منافع اشکانیان با جمهوری روم در آناتولی صورت گرفت. اتحاد مهرداد ششم (پونتی) با تیگران دوم (ارمنی) و دخالت آن ها در امور کاپادوکیه باعث شد پای روم به سرزمینهای آناتولی باز شود. دیدار اروباز سفیر مهرداد دوم با سولا هرچند در ظاهر برای حمایت از تیگران در مقابل روم انجام گرفت اما در واقع هشداری برای عدم دخالت رومیها در امور سرزمین-های مشرقزمین بود. ورود رومی ها به این منطقه باعث به وجود آمدن چالشی در روابط ایران و روم شد که تا پایان شاهنشاهی اشکانیان ادامه پیدا کرد. از این رو هدف این پژوهش تببین و بررسی روابط ایران و روم در دوران جنگ هایی موسوم به جنگ های مهردادی است. بررسی این مساله از راه توصیف و تحلیل تاریخی بیانگر این است که پس از مهرداد دوم و ظهور مدعیان تاج و تخت سلطنت، شاهنشاهی اشکانی دچار ضعف و زوال شد. در چنین موقعیتی از سویی روم با آگاهی از مشکلات داخلی اشکانیان، سعی در نفوذ در آسیای کوچک و قفقاز را داشت و از دیگر سو تیگران دوم ابتدا از این فرصت برای حمله به قلمرو اشکانیان برای توسعه نفوذ خود به سمت غرب و سوریه استفاده کرد و در ادامه از طریق اتحاد با مهرداد ششم با روم درگیر شد و اشکانیان با در پیش گرفتن سیاست موازنۀ منفی در قبال جنگهای مهردادی، به فاصله اندکی توانستند دوباره پایگاههای پیشین خود را در آسیای کوچک و قفقاز به دست آورند.
The first formal and diplomatic relationship between Iran and Rome came as a result of the confluence of Parthian interests with the Roman Republic in Anatolia. The alliance of Mehrdad VI (Ponti) with the Second Tigers (Armenian) and their involvement in the affairs of Cappadocia led Rome to open the Anatolian lands to support King Ariobarzen of Cappadocia. Ambassador Mehrbad II's visit to Sula, although apparently intended to support the Tigers against Rome, was in fact a warning that the Romans would not interfere in the affairs of the East. In fact, the arrival of the Romans in this region created a challenge in the relations between Iran and Rome that continued until the end of the Parthian Empire. The study of this issue through historical description and analysis indicates that after the reign of Mehrdad II and the emergence of the claimants to the throne, the Parthian empire fell into decline. In such a situation, Rome, aware of the internal problems of the Parthians, attempted to infiltrate Asia Minor and the Caucasus, and on the other hand, the Second Tigers first used the opportunity to invade the Parthian territory to expand their influence westward and into Syria. It later became involved with Rome through the alliance with Mehrdad VI, And the Parthians, by pursuing a policy of negative balance in the Mehrdadi wars, were able to regain their former bases in Asia Minor and the Caucasus in a short time.
Machine summary:
در این نبرد هردو طرف به همراه متحدین خود تمام شرق مدیترانه، آسیای کوچک، ارمنستان بزرگ، میانرودان شمالی و سوریه را به کام جنگ کشاندند و ازجمله دستآوردهای این جنگ سقوط قدرتهای پونتوس، سوریه و دستنشاندگی ارمنستان به جمهوری روم بود (Cf. Appian, Mithridatic War, 11-17, 64-66, 105; Plutarch, Sulla, 14-15; Lucolus, 14-31; Pompy, 33, 4; Dio Cassius, XXXVI, 53; Strabo, XI, 14; Magie, 1950: 321-366; Sherwin-White, 1984: 132-186; McGing, 1984: 17; McGing, 1986: 151; Keaveney, 1992: 91-128; Sullivan, 1990: 292; 280-296).
بااینحال درباره پیشینه تحقیق بایستی اشاره کرد که اثر مستقلی دراینباره نوشتهنشده است، اما بااینوجود بسیاری از محققین تاریخ اشکانی در لابهلای آثار خود، هنگام بحث درباره تاریخ اشکانیان (دیاکونوف، 1351؛ شیپمان، 1384؛ ولسکی، 1383؛ ورستاندیک؛ 1386؛ Bivar, 1983؛ College, 1967؛ Debevoise, 1938) و روم (Assar, 2006; Badian, 1959; Butcher, 2003; Charlesworth, 1961; Elton, 1996; Keaveney, 1992; Lee, 1993; McGing, 1984; 1986; Sherwin-White, 1984; Sullivan, 1990; Seager, 2002)، به روابط ایران و روم پرداختهاند اما پیرامون نقش جنگهای مهردادی در روابط ایران و روم، با در نظر گرفتن نقش استراتژیک مناطق قفقاز، آسیای کوچک و میانرودان در روابط آنها در سده یکم قبل از میلاد بسیار کمسخن راندهاند؛ از همین رو در این تحقیق تا حد امکان از تحلیل آنها برای غنای محتوای پژوهش استفادهشده است.