Abstract:
در این مقاله، بر پایه رویکرد شناختی به بررسی شبکه شعاعی واژه «قرأ» پرداخته شد و میزان بسامد کاربرد معانی شعاعی و معنی سرنمون واژه مذکور در دو ترجمه فولادوند و الهی قمشهای مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین معنی سرنمون و معانی شعاعی واژه مورد نظر از معیارهای تایلر و ایوانز (2001) استفاده شده است. تجزیه و تحلیلها نشان داد که ابزارهایی مانند مجاز، بسط استعاری و طرحواره تصویری در بسط معنی سرنمون واژه «قرأ»، نقش اصلی را ایفا میکنند و در این میان، بسط استعاری بیشترین نقش را در گسترش معنی سرنمون ایفا میکند. با وجود این، نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که در بسط معانی شعاعی از معنی سرنمون، بسط استعاری بیشترین نقش را در گسترش معنی سرنمون ایفا کرده است. علاوهبراین، مشخص گردید که در ترجمههای فولادوند و الهی قمشهای تنوع معادلیابی برای واژه «قرأ» براساس معنی سرنمون و معانی شعاعی بسیار محدود است.
In this paper, the radial network of the word "Qara" was considered base on cognitive approach; and the usage of the radial meanings and prototypical meaning of the given word was examined in two translations of Quran by Foladvand and Qomshei. Determining the radial meanings and prototypical meaning of the given word, Tyler and Evans (2001)’s criteria were used. The analysis showed that tools such as metaphorical expansion and image schema play the main role in expanding the prototypical meaning of the word "Qara".Nevertheless, it should be noted that in the development of radial meanings of the meaning of the head, metaphorical expansion has played the greatest role in the development of the meaning of the head. Meanwhile, metaphorical expansion plays the main role in expanding the prototypical meaning. Additionally, it was found in the translations that the equivalent diversities of the word "Qara" is very low and restricted base on the radial meanings and prototypical meaning.
Machine summary:
در این مقاله، بر پایه رویکرد شناختی به بررسی شبکه شعاعی واژه «قرأ» پرداخته شد و میزان بسامد کاربرد معانی شعاعی و معنی سرنمون واژه مذکور در دو ترجمه فولادوند و الهی قمشهای مورد بررسی قرار گرفت.
هدف پژوهش حاضر پاسخ دادن به سوالات زیر است: 1- با کدام سازوکار میتوان معنای سرنمون و اصلی واژه قرأ را مشخص کرد؟ 2- معانی بسط یافته واژه قرأ چگونه با معنای سرنمون و اصلی آن مرتبط میشود؟ 3- بازنمایی معانی سرنمون و معانی شعاعی واژه قرأ در ترجمههای فولادوند و الهی قمشهای به چه صورت است؟ فرضیههای متناظر با پرسشهای بالا نیز به این قرار است: 1- با استفاده از معیارهای نخستین معنی تصدیق شده، برجستگی و شاخصیت در شبکه معنا، به کار رفتن در واحدهای مرکب و پیشبینی توسعههای معنایی، میتوان معنای سرنمون و اصلی واژه قرأ در قرآن را مشخص کرد.
رویکرد وی به چندمعنایی مبتنی بر این نظریه است که هر کلمه یک معنای سرنمون 6 دارد و هرچند معانی این کلمه image schemas metaphor Idealized Cognitive Models Johnson prototype theory Prototypical meaning اندکی با هم متفاوتاند، از طریق آن هسته با هم ارتباط متقابل دارند و میتوان با کلمهای واحد به آنها اشاره کرد.
در صورت تأیید، میتوان معنای م1 را معنای سرنمون و اصلی برای واژه «قرأ» در نظر گرفت و معانی م8=متصل کردن و م9=مطالعه کردن را همانند دیگر معانی به عنوان معنی شعاعی قلمداد کرد.
در این مقاله مشخص شد که در واژه «قرأ»، ابزارهای بسط استعاری و طرحواره منجر به اشتقاق معانی شعاعی از معنای سرنمون شده است.