Abstract:
در نکاح، زوج مکلف است مهریه را به زن تملیک کند یا آن را به مثابه یک تعهد مالی بر عهده گیرد. دربارة جواز تعهد ثالث به پرداخت مهریه دو نظر متقابل وجود دارد؛ این دو نظر مبتنی بر اختلاف در ماهیت نکاح است که آیا نکاح از معاوضات است یا خیر؟ اگر نکاح عقد معاوضی باشد، عوض باید از ملک کسی خارج شود که معوض در ملک او وارد میشود. دیدگاه دیگر نکاح را از عقود معاوضی نمیداند و درنتیجه پرداخت مهریه از سوی ثالث را صحیح می-داند. دلیل متقنی بر اینکه مهر لزوماً باید از دارایی زوج باشد، وجود ندارد؛ بنابراین شخص ثالث میتواند مال خود را به عنوان مهریه قرار دهد یا به پرداخت مهریه متعهد شود. شرط مذکور میتواند در قالب شرط بنایی، ابتدایی و شرط به فعل ثالث در ضمن عقد نکاح ظهور پیدا کند یا در قالب شرط نتیجه به سود ثالث در قرارداد درج شود. همچنین ممکن است ثالث در قالب عقد ضمان یا عقد حواله، به پرداخت مهریه متعهد گردد. تبدیل تعهد از طریق تبدیل متعهد قالب دیگری است که تعهد ثالث در آن میگنجد. در این مقاله در صدد هستیم این مسائل را از نظر حقوق تعهدات تحلیل کنیم و ضمن بیان صورتهای تعهد مهریه از سوی ثالث، به بیان ماهیت حقوقی این تعهد بپردازیم.
In marriage contract, the husband is obliged to give some money as dowry to the woman or take it as a financial commitment. There are two contradictory views related to the permission of third party commitment towards paying the dowry. These two views are based on the difference in the quiddity of marriage contract, whether it is commutative or not. If the marriage contract is of reciprocal kind, the consideration should get out of some one’s property to provide the entrance of a thing given in return to a consideration. The other view does not consider the marriage contract as commutative and accordingly, paying the money by the third party is regarded as a true matter. There is no legal reason that the dowry should be the property of the husband. So, the third party can give his property as dowry or he is committed to pay it. The aforementioned condition in form of elementary condition and the affirmative condition of the third party is manifested in time of marriage contract or it can be included in form of result condition to the benefit of the third party. Moreover, it is possible that the third party is committed to pay the dowry in the format of guarantee contract or assignment contract. Altering of commitment by the alteration of committed person is the other formats in which the commitment of the third party is not included in contract. In this article, it has been endeavored to analyze these issues in terms of the rights of commitments as well as the forms of commitment of paying the dowry by the third party as well as the statement of legal nature of this commitment.
Machine summary:
دربارة جـواز تعهـد ثالـث بـه پرداخـت مهريـه دو نظـر متقابل وجود دارد؛ اين دو نظر مبتني بر اختلاف در ماهيت نکـاح اسـت کـه آيـا نکاح از معاوضات است يا خير؟ اگر نکاح عقد معاوضـي باشـد، عـوض بايـد از ملک کسي خارج شود که معـوض در ملـک او وارد مـي شـود.
برخي اين امر را جايز مـيداننـد و عـده اي ديگر تنها تعهد ولي به پرداخت مهريه را در مورد ازدواج پسـر صـغير صـحيح شـمرده و در ساير موارد، تعهد ابتدايي به پرداخت مهريـه توسـط غيـر زوج را باطـل قلمـداد مـيکننـد و معتقدند پرداخت مهريه بر عهدة شوهر است و شخص ثالث تنها ميتواند ضامن شوهر شـود يا به وسيلۀ تبديل تعهد، مديون گردد.
بسته به اينکه مهريه به صورت عين معين يا کلي مـافيالذمـه باشـد، حالـت هـاي متصـور براي پرداخت مهريه توسط ثالث نيز متفاوت خواهد بود: اگر عـين معـين يـا در حکـم عـين معين باشد، ميتواند در قالب پرداخت مهريه با مال غير قرار گيرد؛ اما اگر مهريه به صـورت دين و کلي مافيالذمه باشد، ميتواند در قالب پرداخت دين توسط ثالـث و تعهـد ثالـث بـه پرداخت مهريه ظاهر شود که اين تعهد ممکن است در قالب شرط ضمن عقد يا يک تعهـد مستقل در عقد نکاح ظهور يابد.
به تحليل صاحب جواهر مبني بر اينکه مهر بايد در مالکيت متمتـع باشـد، ايـن نقـد وارد است : قياس نکاح با عقود معاوضي فاقد وجاهت منطقي است ؛ زيـرا در نکـاح ، مهـر عـوض حقيقي بضع نيست ؛ بنابراين شخص ثالث ميتواند به طورمستقيم مال خود را مهر زوجه قـرار دهد يا به صورت فضولي، زوج مال غير را مهر زوجه قرار دهد و پـس از آن شـخص ثالـث عمل زوج را تنفيذ کند.