Abstract:
کاهش گرایش به فرزندآوری، یکی از عوامل تهدیدکنندۀ بنیان خانواده است. برخی علت این امر را عوامل اقتصادی و برخی دیگر عوامل فرهنگی میدانند. پژوهش حاضر با هدف نشان دادن نقش عوامل فرهنگی در گرایش به باروری به این موضوع میپردازد. روش پژوهش، پیمایشی است و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامة محققساخته است که 384 نفر از زنان 15 تا 49سالۀ شهر همدان در سال 1395 به آن پاسخ دادند. پاسخگویان به شیوۀ خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار spss 22 استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات ابعاد ششگانۀ ارزشهای فرهنگی و گرایش به باروری در سطح 99درصد اطمینان، رابطۀ معنادار آماری وجود دارد و متغیر ارزشهای فردگرایانه با ضریب همبستگی 658/0، قویترین رابطه را با متغیر وابسته داشته است. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام، متغیرهای ارزشهای فردگرایانه، باورهای دینی دربارة فرزندآوری و دیدگاه زنان به کارکردهای خانواده، 5/64 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکنند و متغیر ارزشهای فردگرایانه بیشترین و درآمد خانواده کمترین قدرت تبیین را داشتهاند. بنابراین اقدام فرهنگی در ارتباط با ترویج آموزههای دینی دربارة فرزندآوری و پیامدهای فردگرایی میتواند در این راستا راهگشا باشد.
The decreased tendency towards child bearing is considered as one of the threatening elements for family foundation. Some researchers attribute the reason of this issue to the economic elements and some others relate it to the cultural elements. The present research investigated this problem by considering the role of cultural elements. The research method was survey and the instrument for collecting data was questionnaire which was answered by 384, 15 - 49 year- old women in Hamadan. They were selected through the clustered sampling and the data was analyzed via SPSS 22 software. The results clarified that there is a significant relationship between the scores belonging to the cultural values and the tendency towards child bearing with 99 percent confidence interval and the individualistic value variable had the strongest relationship (0.658) with the dependent variable. The linear regression analysis showed that the individualistic value variables such as the religious beliefs towards child bearing as well as the viewpoints of women towards the functions of family stated 64.5 percent of changes in the dependent variable. Moreover, and the individualistic value variable and the income of family had the most and the least strength of clarification respectively. Accordingly, the cultural action related to the propagation of religious instructions towards child bearing and the individualist consequences can be helpful in this regard.
Machine summary:
هريک از پژوهش هاي يادشـده از زاويـه اي، عوامـل فرهنگـي و گـرايش بـه بـاروري را بررسي نموده و از برخي عوامل و ارزش هاي فرهنگي غفلت کرده اند؛ ازاين رو در پـژوهش حاضر تلاش شد ضمن توجه به مؤلفه هاي فرهنگي مطرح شده ، به عواملي پرداخته شـود کـه در اين پژوهش ها به آن پرداخته نشده است ؛ عـواملي ماننـد ديـدگاه زنـان بـه کارکردهـاي خانواده ، گرايش به ازدواج ، نگاه زنان به طلاق ، تمايل به تحصيلات بالا و مواردي مانند آن که نشان دهندة تغييرات ارزشي در خانواده است .
در اين پژوهش ، ارزش هاي فرهنگي در شـش بعـد (ارزش هاي فردگرايانه ؛ ديدگاه به ازدواج ؛ ديدگاه به طلاق ؛ ميـزان باورهـاي دينـي دربـارة فرزندآوري؛ ديدگاه به کارکردهاي خانواده و نقش زن در خـانواده ؛ تمايـل بـه تحصـيلات بالا) مورد توجه قرار گرفته است که هريک با گويه هاي زير سنجيده شده اند: ارزش هـاي فردگرايانـه بـا نهـه گويـه : وقـت کـافي بـراي فرزنـدآوري و فرزنـدپروري نـدارم ؛ نميخواهم با داشتن فرزند متعدد، آسايش و آرامش را از خودم سلب کـنم ؛ تـرس ازدسـت دادن فرصت ادامۀ تحصيل ، مرا از فکر داشتن فرزندان متعدد باز مـيدارد؛ دشـواري کـار نگهـداري از فرزند يا فرزنـدان ، مـرا از بچـه دار شـدن دلسـرد مـيکنـد؛ تمرکـز بـر بچـه داري مـانع از رشـد و شکوفايي استعدادهاي مادر مي شود؛ بـه دنيـا آوردن فرزنـد، آغـاز مشـکلات فـراوان زن اسـت ؛ تحقق خواست هاي شخصي را به هر چيز ديگري اولويت ميدهم ؛ داشتن فرزنـد، عمـر و جـواني زن را هدر ميدهد؛ وجود فرزند، بسياري از برنامه ريزيهاي آيندة والدين را به هم ميريزد.