Abstract:
نظامی، یکی از شاعران توانمند در زمینۀ نمادپردازی است. «هفتپیکر» وی از جمله داستانهای نمادین و نوآیینی است که در هر گنبد آن میتوان به رمزی نو و شگرف دست یافت. از این رو، جستار پیشرو با هدف دستیابی به پیوند میان اقلیمها، داستانها و اختران این منظومه به رمزگشایی گنبدهای هفتگانۀ آن میپردازد. برای رسیدن به این منظور، ابتدا اقلیمهای هفتگانه از دیدگاه جغرافیدانان برجستهای چون ابوریحان بیرونی و یاقوت حموی بررسی شد، سپس به پیوند اقلیمها و داستانهای بیان شده با هفت سیاره پرداخته شد. نتایج این پژوهش توصیفی- تحلیلی بیانگر آن است که نظامی با ذهن خلاق خویش و با آگاهی از اسطوره، تاریخ و نماد، نه تنها دیدگاه انسان باستانی را در نگرش به آسمان و تأثیر کواکب بر سرنوشت آنان به تصویر کشد، بلکه توانسته فراتر از آن با بنای هفتگنبد نمادین، قدرت و چیرگی بهرام، قهرمان داستان را در کنار هفت شاهدخت هفت اقلیم به نمایش بگذارد و بدینسان هفت اقلیم جغرافیایی را به هفت کشور نمادین بدل سازد.
Nezami is one of the most influential poets in the field of symbolism. Nezami's Haft Peykar is among those symbolic and innovative stories in every aspect of which there can be found a new and wonderful mystery. This study attempts to decode sevenfold domes of the poem to achieve the linkage between realms, stories, and stars. To achieve this purpose, authors studied seven realms from prominent geographers' points of view, such as Abu Ryhan Biruni and Yaghout Hamavy. Then authors examined the linkage of the above realms and stories with the seven planets. The results of this descriptive-analytical research showed that Nezami- by his creative mind and knowledge of myth, history, and symbol- has not only been able to offer the image of the ancient man's view of Heaven and the effects of the stars on his destiny but beyond that, by writing the symbolic domes, has shown Bahram's power, hero of the story beside seven princesses of seven realms and therefore, he transformed the geographical seven realms into seven symbolic countries.
Machine summary:
نتايج اين پژوهش توصـــيفي- تحليلي بيانگر آن اســـت که نظامي با ذهن خلاق خويش و با آگاهي از اســطوره ، تاريخ و نماد، نه تنها ديدگاه انســان باســتاني را در نگرش به آســمان و تأثير کواکب بر سرنوشت آنان به تصوير کشد، بلکه توانسته فراتر از آن با بناي هفت گنبد نمادين ، قدرت و چيرگي بهرام ، قهرمان داستان را در کنار هفت شاهدخت هفت اقليم به نمايش بگذارد و بدين سان هفت اقليم جغرافيايي را به هفت کشور نمادين بدل سازد.
ميرجلال الدين کزازي (١٣٨٩) در ماله اي با عنوان «هفت پيکر و هفت اختر» به اين موضوع پرداخته که نظامي با طرحي نو، ساختار داستان خود را بنا نهاده است ؛ ساختاري سپهرينه و اخترشناختي.
بنابر انگاره ايشان ، ساختار اخترانۀ هفت پيکر بازتابي از پرستشگاه زيگورات و هفت باروي رنگين هگمتانه ميتواند باشد که نظامي در فرجام داستان -در پي فردوسـي- بهرام را از گذرگاه تاريخ به جهان اسـطوره برده و بدين گونه او را به شـهرياري نمادين و يگانه بدل کرده است .
ســـامان اقليم ها در پيوند با اختران -در هفت پيکر- با آنچه اخترشـــماران برآن بوده اند و در کتاب ابوريحان بيروني آمده اســـت ، ناساز است (ر.
اظهارات بيروني که خود از دانشــمندان اين ناحيه اســت در مورد خوارزم نشــان ميدهد که آنان تا زمان حيات ابوريحان از تقويم ايراني و ماه هاي ايران باســـتان اســـتفاده ميکردند.
علاوه بر اين ، «رنگ سبز تداعيگر انسان هاي از خود راضي، بيتحرکاست » (کاندينسکي٢، ١٣٧٩)، بسان مليخا و رنگ آرامش و توکل براي بشر است .