Abstract:
نشانه ـ معناشناسی گفتمانییکی از نقدهای جدید بوده که با بررسی فرایندهای عاطفی در متن به نقد روانکاوانه یاری میرساند. درخت انجیر معابد آخرین رمان احمد محمود است که نویسنده ضمن نقل داستان، درونیات شخصیتها را بیان کرده است. برخی شخصیتهای رمان تحت تأثیر محیط خانوادگی و نابرابریهای اجتماع، برآمده از جدال سنت و مدرنیته، دچار عقدة حقارت و اضطراب میشوند که اعمال، گفتار و سبک زندگی آنان را تحت تأثیر قرار میدهد؛ از این رو میتوان جنبههای مختلف آن را طبق نشانه ـ معناشناسی گفتمانی و نظریة روانکاوانة آدلر و هورنای که بر نقش مؤثر فرهنگ و اجتماع در ایجاد عقدة حقارت تأکید داشتند، بررسی کرد. در این پژوهش، نگارندگان با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی به واکاوی رفتار و گفتار سه شخصیت اصلی رمان یعنی تاجالملوک، فرامرز و فرزانه پرداختهاند که طبق گفتمان عاطفی و نظریة کارن هورنای در مرحلة بیداری هیجانی با نقص پوستی و اضطرابهایی همچون تنهایی، ناامیدی و تأثیر محیط (تبعیض اجتماع) مواجه میشوند و برای جبران، از پرخاشگری، کینه و انتقام بهره میگیرند و هویت عاطفی خود را بروز میدهند. گفتمان عاطفی در این رمان نمود بیشتری دارد و باعث بهوجود آمدن گفتمانهای کنشی از نوع القایی و مراممدار در شخصیتهای داستان میشود.
Discourse-semantic sign is one of the new critiques that help psychoanalytic critique by examining emotional processes in the text. "The fig tree of temples" is the last novel by Ahmad Madameh, the author, while narrating the story, deals with the personality's internalization. Some characters in this novel, influenced by the family environment and social inequalities, stemming from the struggle of tradition and modernity, are subject to humiliation and anxiety that affects their actions, speeches, and lifestyles, Thus, various aspects of it can be examined according to the discourse-semantics and the theory of Adler and Horney, which emphasized the effective role of culture and society in creating the complex of humiliation. In this research, the author uses the descriptive-analytical method to characterize the behavior and speech of the three main characters of "Taj al-Muluk", "Faramarz" and "Farzaneh", which, according to discourse-semantics, in the emotional awakening due to skin defects and Anxieties such as loneliness and frustration and the impact of the environment (community discrimination), according to Adler's theory, use aggression, grudness, and revenge and show their emotional identity. The emotional discourse in this novel is more intense and leads to the emergence of inductive and discursive discourses in the characters of the story.on.
Machine summary:
برخي شخصيت هاي رمان تحت تأثير محيط خانوادگي و نابرابريهاي اجتماع ، برآمده از جدال سنت و مدرنيته ، دچار عقدة حقارت و اضطراب ميشوند که اعمال ، گفتار و سبک زندگي آنان را تحت تأثير قرار ميدهد؛ از اين رو ميتوان جنبه هاي مختلف آن را طبق نشانه ـ معناشناسي گفتماني و نظريۀ روان کاوانۀ آدلر و هورناي که بر نقش مؤثر فرهنگ و اجتماع در ايجاد عقدة حقارت تأکيد داشتند، بررسي کرد.
در اين پژوهش ، نگارندگان با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي به واکاوي رفتار و گفتار سه شخصيت اصلي رمان يعني تاج الملوک، فرامرز و فرزانه پرداخته اند که طبق گفتمان عاطفي و نظريۀ کارن هورناي در مرحلۀ بيداري هيجاني با نقص پوستي و اضطراب هايي همچون تنهايي، نااميدي و تأثير محيط (تبعيض اجتماع ) مواجه ميشوند و براي جبران ، از پرخاشگري، کينه و انتقام بهره ميگيرند و هويت عاطفي خود را بروز ميدهند.
پرسش هاي اصلي اين جستار عبارت اند از: ـ اضطراب شخصيت هاي رمان با کدام نظريات روان شناختي قابل تطبيق است ؟ ـ آيا ميتوان فرايند روايي رمان مذکور را فرايندي عاطفي دانست ؟ ـ چگونه کنش و شوش در تعامل و چالش با يکديگر، فرايند روايي را به فرايند عاطفي تبديل ميکند؟ ـ در تحليل داستان مذکور عوامل کنشي و شوشي، در راستاي توليد معنا، چگونه درهم تنيده شده اند؟ نتايج اين مطالعه نشان ميدهد در بررسي نشانه ـ معناشناختي متون ، در کنار عوامل کنشي، حضور عوامل شوشي هم اهميت دارد.