Abstract:
یکی از مباحث مهم فلسفه نظری تاریخ و جامعه شناسی نقش انسان به معنای مجموع ویژگیهای روحی و جسمی در در نظر گرفته شده است. نقش انسان در شناخت تاریخ و وقایع تاریخی بیش از نیمی از علت و علل وقایع تاریخی را شامل میشود. به همین دلیل شناخت تاریخ جوامع بخصوص ایران که همواره حول محور شخص پادشاه به عنوان قدرت مطلق و یا ظلالله از باستانیترین دورههای تاریخی تا دوره معاصر تداوم داشته است به کمک تحلیل روانشناختی دو پادشاه اخر میتواند پاسخی در خور به بسیاری از پرسشها باشد. آشنایی با سنت، عقاید، باورهای دیرینه، تربیت، عقلانیت و در نهایت اراده در دستگاه روانشناسی «تحلیل رفتار متقابل» با نام پیش نویس زندگی، والد، کودک، بالغ به ما کمک میکند تا دلایل کنش و واکنش شخص مورد تحلیل را در ذیل این دستگاه مورد توجه قرار دهیم
Machine summary:
ir ٣- استاد تمام گروه روانشناسي ، دانشگاه خوارزمي ، تهران ، ايران 295 مقدمه اين مقاله ميکوشد تا با ارايه ويژگيهاي محمدرضاشاه به رغم گرايش او به مدرنيته و تعهد پذيرش الزامات مشروطيت يعني سلطنت پادشاه و نقش مجلس در حکومت ، به دلايل روان - شناختي عدم پذيرش و مقاومت او در برابر نظام مشروطيت بپردازد.
آشنايي با والد محمدرضاشاه به ما کمک ميکند که بدانيم آيا رفتار وي نوعي واکنش اجتماعي است که در ساختار جامعه اي شکل گرفته در تاريخ ٢٥٠٠ ساله سلطنتي همچون والد به همراه آموزش هاي پدري مقتدر بر او تحميل شده و شخصيت او در نهايت اين واکنش را بروز ميدهد و يا اينکه بالغ او به حدي از توانايي رسيده است که مي تواند والد را تحت کنترل خود درآورده و بهترين و واقع بين ترين تصميمات را اتخاذ کند؟به همين دليل ضرورت دارد در ابتدا به شکل مختصري به دورنماي تاريخي ماهيت حاکميت و ملت در ايران پرداخته شود تا از اين طريق به شباهت ها، سازوکارها و چگونگي کنش و واکنش ميان حاکميت و ملت ايران در مقاطع مختلف تاريخ از ديرباز تا کنون پيببريم .
اين انگيزه ها در واقع همان پيش نويس زندگي اوست که به هدف مهم و نهايي او تبديل ميشود محمد مصدق شاه در ابتدا با نخست وزيري مصدق موافق و بلکه مشتاق نيز بوده است زيرا به ظن او شايد مصدق تنها قدرتي بود که ميتواند در مقابل قوام قرار بگيرد و جايگزين او شده و شرايط را بهبود ببخشد.