Abstract:
بیان مسئله:
با ظهور سلسله صفوی، عصر جدیدی از مدنیت و پیشرفت در شهر اصفهان آغاز شد. پایداری اقتصادی و سیاسی، به همراه برقراری توازن بین نیروهای اجتماعی، مذهبی و حاکمیتی، زمینه ساز تحول بنیادین در ساختار شهری، روابط اجتماعی و مناسبات شهرنشینی اصفهان شد. از این رو، شهر شکل نوینی به خود گرفت و بستر لازم برای حیات اجتماعی پرتحرک در قالب رویدادهای جمعی با نگرش های متنوع ایجاد شد، که نتیجه آن شکل گیری گستره قابل توجهی از فضاهای جمعی در گونه های مختلف از جمله پل های شهری بود. بدین ترتیب پل الله وردی خان، با تحولات کارکردی و کالبدی، به محل تجمع، تفرج و تعامل شهری بدل شده بود و نقشی مهم در مناسبات قدرت در شهر ایفا می کرد.
هدف پژوهش:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر ارتباط دولت صفوی با ملت، مذهب و شهر بر شکل گیری فضاهای جمعی اصفهان به ویژه پل الله وردی خان است تا بر این مبنا جایگاه کانونی این پل در مناسبات قدرت صفوی در پیوند با سایر مولفه ها در شهر اصفهان تبیین شود.
روش پژوهش:
این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تفسیری-تاریخی، و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل مفاهیم مرتبط با اهداف پژوهش می پردازد.
نتیجه گیری:
ماحصل بررسی ها بیانگر نقش ویژه حاکمیت صفوی به جهت مشروعیت بخشی به ساختار قدرت (استحکام پایگاه مذهبی و مردمی) در روند رونق روابط اجتماعی و شکل گیری فضاهای جمعی به ویژه در پل الله وردی خان است. تعامل و تسامح دستگاه حاکمیتی، به منزله پایگاه اصلی قدرت، در نسبت با مذهب، جامعه، و شهر موجب شکل گیری نوعی فضای واصل میان دولت و ملت (فضاهای جمعی) و برقراری توازن میان آن ها شده است. بر این اساس، پل الله وردی خان، به منزله فضایی جمعی، از حیث جایگاه و نقشی که در ساختار شهری اصفهان عصر صفوی دارد، کانون تسامح قدرت و توازن اجتماعی بوده است.
Machine summary:
بر این اساس، پل اللهوردیخان، بهمنزلة فضایی جمعی، از حیث جایگاه و نقشی که در ساختار شهری اصفهان عصر صفوی دارد، کانون تسامح قدرت و توازن اجتماعی بوده است.
واژگان کلیدی: عصر صفویه، تسامح و تساهل قدرت، شهر اصفهان، توازن اجتماعی، فضای جمعی، پل اللهوردیخان مقدمه و بیان مسئله انتخاب اصفهان بهمنزلة پایتخت در عصر صفوی این شهر را، که در برخی دورههای قبلترِ تاریخ ایران نیز نقشی مهم داشت، مجدداً در کانون توجه قرار داد.
پیامد این روندْ توسعة معماریهای شهری در اصفهانِ عصر صفوی بهمنزلة نمود ویژهای از تاریخ ایران است (Pourjafar, Amini, Varzaneh & Mahdavinejad, 2014: 11).
هدف این پژوهش، در وهلة اول، بررسی تحولات پایگاه قدرت صفوی و ارتباط آن با اجتماع، مذهب و شهر است، اموری که زمینة تحول عملکردی پل را به همراه داشتند؛ و سپس، با بررسی سیر تحول کارکردی پل اللهوردیخان در بستر تاریخی و جغرافیایی آن، به خوانش نقش این پل در مناسبات قدرت میپردازد و در پی آن است که به پرسش زیر پاسخ دهد: جایگاه پل اللهوردیخان در نظام شهری اصفهان عصر صفوی در نسبت با تعاملات قدرت با جامعه، مذهب و شهر چیست؟ پیشینة پژوهشی نظر به مطالعات پیشین در باب اجتماع، شهر و ارتباط میان دولت و ملت در دوران صفوی، موضوع این پژوهش بدیع است؛ اما مطالعات و مبانی آن با پژوهشهای مختلفی که در باب اجتماع و فضاهای عمومی اصفهان عصر صفوی انجام شده مرتبط است و رهیافتهای پژوهش در جهت نیل به اهداف و پاسخ به پرسشِ پژوهش از این پیشینه مستخرج میشود.
بدین ترتیب، فضای میدان نقشجهان و خیابان چهارباغ مجموعة فضاهای جمعیای را شکل میدادند که بهمنزلة زنجیرهای کالبدی-عملکردی در اصفهان عصر صفوی نقش ایفا میکردند، و تحقق بازنمایی رویدادهای جمعی میان دولت و مردم و مواجهة همراه با تسامح آنها در این قبیل فضاهای واصل را نشان میدادند.