Abstract:
آستان قدس رضوی، در تمام ادوار تاریخ خود، همواره کانون توجه واقفانی بوده است که بخشی یا تمام دارایی خود را وقف آن کرده اند. از دوره صفوی به بعد برای اداره امور موقوفات آستان قدس، فردی به نام متولی، از سوی حکومت مرکزی، انتخاب و به مشهد اعزام می شد. در دوره پهلوی، حکومت برای نظارت بیشتر بر این نهاد ثروتمند، خود تولیت آنجا را برعهده گرفت و نایب التولیه هایی را منصوب کرد. موقوفات در بیشتر سلسله ها تابع سیاست های حکومت مرکزی بود و در رژیم پهلوی نیز این روند ادامه داشت. وضعیت تولیت و نظام اداری آستان قدس در دوره پهلوی تحولات فراوانی یافت و با توجه به برخی اقدامات مغایر با مذهب، از سوی حکومت پهلوی، تغییراتی در روند موقوفات اتفاق افتاد. بعد از آنکه رابطه دو نهاد دین و دولت به تیرگی گرایید، ملاک هایی چون سیادت و روحانی بودن که پیش از این در انتخاب متولی مدنظر قرار می گرفت، ارزش خود را از دست داد و ملاحظات سیاسی جایگزین آن شد. روش تحقیق در این مقاله، روش تاریخی (استقرایی) و شیوه نگارش و تدوین آن به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. استخراج اطلاعات و داده ها نیز به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد زمینه شناسی تاریخی و نیز با تکیه بر برخی اسناد نویافته، به واکاوی ساختار اداری و نحوه اداره آستان قدس رضوی، در عصر پهلوی، می پردازد.
The Astan Quds Razavi in all periods of history has always been the focus of attention of waqifs who have dedicated a part or all of their property to it. From the Safavid era onwards, a person named Motavalli (Trustee) was selected and sent to Mashhad to manage the endowment affairs of Astan Quds. During the Pahlavi period, the government took over the oversight of this wealthy institution and appointed agents. Endowments in most dynasties were subject to the policies of the central government, and this trend continued in the Pahlavi regime. The status of trusteeship and the administrative system of Astan Quds underwent many changes during the Pahlavi period, and due to some actions contrary to the religion of the Pahlavi government, changes took place in the endowment process. After the relationship between religion and the state became strained, criteria such as lordship and spirituality, which had previously been considered in the selection of a trustee, lost their value and were replaced by political considerations. The research method in this article is historical (inductive) method and its writing and compilation method is descriptive-analytical. Extraction of information and data has been done in the form of libraries and documents. The present study, using the approach of historical contextology and also relying on some new documents, investigates the administrative structure and management of Astan Quds Razavi in the Pahlavi era.
Machine summary:
همچنين مقالت: ١- »نيت و مصارف واقفان مشهد در دورة پهلوي اول و دوم با تکيه بر وقف - نامههاي ادارة اوقاف خراسان رضوي و آستان قدس رضوي« نوشتة اسدل نيکمهر(١٣٩٢ش )؛ ٢- »اصلحات و سياستهاي نوگرايي رضاشاه و تأثير آن بر قدرت و نفوذ روحانيون«، نگارش محمدرضا تخشيد(١٣٧٧)؛ ٣- »نگاهي کوتاه به تاريخچة يکي از مدونترين تشکيلت موقوفاتي دنيا«، مجموعه مقالت همايش وقف و تمدن اسلمي، تأليف ابوالفضل حسنآبادي(١٣٨٧ش )؛ ٤- »نظامنامة خدمات کشيکي آستان قدس در سال ١٣٠٧«، سيدحسن حسيني(١٣٨١ش )؛ ٥- »شناسايي و وجه تسميه معابر، محلت و اماکن عمومي و بافت قديم شهر مشهد«، محمدرحيم رهنما (١٣٩٠ش )؛ ٦- »وقف در انديشه و آثار امام خميني«، نشرية وقف ميراث جاويدان، به نگارش حسن پويا (١٣٨٩ش )؛ ٧-همچنين»سقاخانههاي قديمي تهران«، نوشتة رحمان احمد ملکي(١٣٧٧ش ) و ٨- مقالة »موقوفهخواري قديم و موقوفهخواري جديد«، نگارش يوسف علوي(١٣٩٠ش )؛ از ديگر آثاري است که در اين زمينه تأليف شده است.
با امضاي سيد ضياءالدين، نخستوزير وقت، دستوري مبني بر اصلحات آستانة قدس رضوي صادر شد و مأموريتي در کميسيون تعيين گرديد تا در امور آستانه مداخله نمايند؛ (مؤتمن، ١٣٤٨: ٢٠٦) عين دستور تلگرافي که از مرکز به مشهد به کلنل محمدتقي خان که در آن وقت رئيس ژاندارمري خراسان بود مخابره شد در ذيل نقل ميشود: فصل اول- کميسيوني موسوم به کميسيون تشکيلت، مرکب از چهار نفر موثقين معتمد شهر، غير از اعضاء آستانه، تحت رياست متوليباشي براي طرح نقشة تشکيلت جديد و استخدام اعضاي ليق که در آينده لزم ميباشند، تشکيل داده است.