Abstract:
فارابی در حوزة موسیقی، آرا و تألیفات شناختهشدهای دارد. او دربارة انواع اثرگذاری موسیقی و نیز میزان تأثیرات مثبت و منفی موسیقی سخن گفته است. فارابی در خلال این مباحث به مسائل اخلاقی ناظر به موسیقی پرداخته و افزون بر آن، راز حرام شمردن موسیقی از سوی بسیاری از ادیان را تحلیل کرده است. سخن فارابی نشان میدهد ادیان گوناگونی به حرمت موسیقی قائل بودهاند. این حرمت از یک سو مربوط به قدرت عظیم موسیقی در تأثیرگذاری در نفوس انسانها است و از دیگرسو به باور فارابی از این ناشی شده که بیشتر افراد از قدرت نفوذ و تأثیر موسیقی سوءاستفاده میکردهاند.
حرمت موسیقی در نظر فارابی نمیتواند حرمت ذاتی باشد؛ زیرا فارابی در مدینة فاضله جایگاهی متعالی برای موسیقی و آهنگسازان در نظر گرفته است و آنان را در کنار اهالی دیگر رسانه و هنر، از حاملان دین و ناشران مفاد وحی الهی و سعادت معقول و حیات طیبة نطقی به شمار آورده است؛ یعنی موسیقی در مقام تحقق، مبتلا به آفات و لذا محکوم به حرمت بوده؛ اما موسیقی در مقام آرمان یا موسیقی مدینة فاضله، از ضرورتهای اجتماعی و فرهنگی قلمداد شده است.
Farabi has well-known opinions regarding music. He has spoked about the types of music and the extent of the positive and negative effects of it. During these discussions, Farabi addressed the ethical issues and, in addition, analyzed the reason of the prohibition of music in many religions. Farabi’s words show that different religions have prohibited music. On the one hand, this prohibition is due to its intense influence on human souls and the fact that many people have abused this power. For Farabi, this prohibition cannot be inherent; Because he has considered a transcendent position for musicians and composers in the utopia, and has considered them, along with other people of media and art, as bearers of the truth of the religion and publishers of the contents of divine revelation and reasonable happiness and verbal good life. That is to say, music has been afflicted with pests and thus condemned; But as an ideal or the music of the utopia has been considered a social and cultural necessity.
Machine summary:
حرمت موسیقی در نظر فارابی نمیتواند حرمت ذاتی باشد؛ زیرا فارابی در مدینة فاضله جایگاهی متعالی برای موسیقی و آهنگسازان در نظر گرفته است و آنان را در کنار اهالي ديگر رسانه و هنر، از حاملان دین و ناشران مفاد وحی الهی و سعادت معقول و حیات طیبة نطقی به شمار آورده است؛ یعنی موسیقی در مقام تحقق، مبتلا به آفات و لذا محکوم به حرمت بوده؛ اما موسیقی در مقام آرمان یا موسیقی مدینة فاضله، از ضرورتهای اجتماعی و فرهنگی قلمداد شده است.
بیان این مسئله، یعنی تبیینی که فارابی دربارة حرمت موسیقی آورده، به دو مقدمه نیاز دارد: مقدمة اول توضیح ساختار مدینة فاضله است که نشان میدهد موسیقی در آن چه جایگاهی دارد؛ زیرا بخشهای پنجگانة مدینة فاضله دربرگیرندة موسیقیدانان و آهنگسازان است.
تقسیمبندی موسیقی در آثار فارابی از جهات گوناگوني صورت گرفته که بیان آنها مقدمهای برای تحلیل موسیقی در ترازوی سعادت و شقاوت است که به نوبة خود مقدمة تبیین حرمت موسیقی نزد ادیان خواهد بود.
این تحقیق تلاشی است که در موضوعشناسی فقه موسیقی و همچنین مناطشناسی حکم آن به کار رفته و بستر آن را فراهم میآورد که به شکلی تأثیرگذار در استنباط حکم فقهی موسیقی دخالت داشته باشد؛ ازاینرو تأکید بر چنین نگاهی از سوی حکیمان بزرگی همچون فارابی میتواند برای فقها در مسیر افتا راهگشا باشد.
تعریف ارسطویی به این معناست که هر انسانی با عقل خود تأمل میکند که چه کاری شایسته و بایسته است یا نیست؛ همینطور مسائل نظری را مطالعة عقلی میکند؛ درحالیکه بیان فارابی تصریح دارد بر اینکه اعمال و رفتار انسان تنها تحت تأثیر ادراک نطقی و تعقل نیست.