Abstract:
هدف:این مقاله، بررسی قیمتگذاری نوسانپذیری غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. همچنین بررسی میشود که آیا توضیحات بیان شده در ادبیات برای بیقاعدگی قیمتگذاری نوسانپذیری غیرسیستماتیک در بازارهای توسعه یافته، برای شواهد تجربی مشاهده شده در بورس اوراق بهادار تهران نیز برقرار است. روش: برای محاسبه نوسانپذیری غیرسیستماتیک شرکتهایی که حداکثر یک روز معاملاتی طی هر ماه دارند حذف شدند. نمونه نهایی شامل 48 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1387 لغایت 1398 شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش، مدل سه عاملی فاما-فرنچ (1993)، روش مرتبسازی یکطرفه پورتفوی برمبنای نوسانپذیری غیرسیستماتیک، روش مرتبسازی دوطرفه پورتفوی برمبنای نوسانپذیری غیرسیستماتیک و پنج عامل ریسک، و نیز رگرسیونهای مقطعی فاما-مکبث (1973)، مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها: بیانگر وجود یک رابطه قویاً مثبت بین نوسانپذیری غیرسیستماتیک و بازده مورد انتظار است. این نتیجهگیری بعد از کنترل اثر سه عاملِ ریسکِ فاما-فرنچ (بازده مازاد بازار، اندازه، و ارزش)، معکوس بازده کوتاهمدت، ترجیحات برای بازده حدی مثبت، و مومنتوم (کارهارت، 1997)، همچنان برقرار است. نتیجهگیری:بیقاعدگی نوسانپذیری غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران وجود ندارد؛ بنابراین، سرمایهگذاران میباید نوسانپذیری غیرسیستماتیک را نیز در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری مدنظر داشته باشند. بعلاوه، توضیحاتی که در ادبیات بیان شده است، برای شواهد بدست آمده در بورس اوراق بهادار تهران مبنی بر صرف مثبت نوسانپذیری غیرسیستماتیک، پذیرفتنی نمیباشد. دانش افزایی: در ادبیات، بیقاعدگی نوسانپذیری غیرسیستماتیک عمدتاً برای بازارهای توسعه یافته و در حال توسعه مورد بررسی قرار گرفته است. بالاخص اینکه توضیحات بیان شده در ادبیات در مورد وجود بیقاعدگی نوسانپذیری غیرسیستماتیک در بازارهای توسعه یافته، تاکنون برای بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار نگرفته است. بر این اساس، در پژوهش پیشرو هدف پرکردن این شکاف برای گسترش ادبیات پیرامون بورس اوراق بهادار تهران است.
Purpose: This paper aims to investigate the pricing of idiosyncratic volatility in the Tehran Stock Exchange. Moreover, it examines whether the explanations proposed by previous studies for the idiosyncratic volatility anomaly in the developed markets can be applied to the evidence obtained from the Tehran Stock Exchange? Method: the sample includes thefirmsthat have positive book values, the non-financial intermediaries, and the firms with the fiscal year ending on the last day of March. Tocalculate idiosyncratic volatility, the firms with trading days less than onece each month are excluded. The final sample consists of 48firmslisted in the Tehran Stock Exchange, over the period from 2008 to 2019. The hypothesis is examined by using the three-factor Fama andFrench (1993) model, the one-way portfolio sorting approach on idiosyncratic volatility, the two-way portfolio sorting on idiosyncratic volatility, and the five risk factor, and Fama and MacBeth (1973) cross-sectional regressions method. Results: suggests a positive and statistically significant relationship between the idiosyncratic volatility and the future stock returns. This result is persistent after controlling for the Fama-French three risk factors (excess market return, SMB, and HML), the short-term reversal factor, the preference for lottery-type stocks, and the momentum factor (Carhart, 1997). Conclusion: there is no evidence of the idiosyncratic volatility anomaly in the Tehran Stock Exchange; therefore, the investors should take into account the idiosyncratic volatility in their investment decisions. Furthermore, none of the explanations in the literature can explain the idiosyncratic volatility positive premium on the Tehran Stock Exchange. Contribution: the idiosyncratic volatility anomaly was investigated mainly for developed markets and other developing countries. Moreover, the existing explanations about the idiosyncratic volatility anomaly have not yet been examined for the Tehran Stock Exchange. Therefore, this study aims to fill this gap to extend the literature on the emerging Tehran Stock Exchange.
Machine summary:
براي بررسي توان نتايج ، آن ها همچنين داده هاي کشورهاي G٧ را مورد بررسي قرار داده و نشان دادند که رابطه قويا منفي مشاهده شده بين نوسان پذيري غيرسيستماتيک و بازده سهام در کشور آمريکا براي ٢٢ بازار سهام ديگر کشورهاي توسعه يافته همچنان برقرار است ؛ به اين مفهوم که در اين کشورها، سهام شرکت هاي دانش حسابداري مالي، دوره ٨- شماره (٢) ، پياپي ٢٩، تابستان ١٤٠٠: ١٣٥-١٧١ با نوسان پذيري غيرسيستماتيک پايين ، متوسط بازده بالاتري را حاصل ميکند.
بدين منظور، به پيروي از پژوهش هاي مرتبط و با تاکيد بر مطالعه انجام شده توسط آنگ و همکاران (٢٠٠٦) و جو و همکاران ٢٣ (٢٠١٨)، به منظور اندازه گيري ريسک غيرسيستماتيک ، مدل رگرسيون سه عاملي فاما-فرنچ ٢٤ (١٩٩٣) براي تخمين نوسان پذيري غيرسيستماتيک سهام دانش حسابداري مالي، دوره ٨- شماره (٢) ، پياپي ٢٩، تابستان ١٤٠٠: ١٣٥-١٧١ هر شرکت در بورس اوراق بهادار تهران ، برآورد ميگردد.
با اين حال ، اخيرا مطالعات تجربي به ارائه توضيحات متعددي دانش حسابداري مالي، دوره ٨- شماره (٢) ، پياپي ٢٩، تابستان ١٤٠٠: ١٣٥-١٧١ راجع به قيمت گذاري منفي نوسان پذيري غيرسيستماتيک براي بازار آمريکا پرداخته اند و بيقاعدگي نوسان پذيري غيرسيستماتيک را ناشي از دلايل متعددي از جمله معکوس بازده در کوتاه مدت ٢٥ (هانگ و همکاران ٢٦، ٢٠٠٩؛ فو، ٢٠٠٩)، ترجيحات براي سهام شرکت هايي که قيمت پايين اما ريسک غيرسيستماتيک و چولگي غيرسيسيتماتيک بالا دارند٢٧ (بالي و همکاران ٢٨، ٢٠١١)، آربيتراژ نامتقارن ٢٩ (استمباق و همکاران ٣٠، ٢٠١٥) و مومنتوم 31 (جاگاديش و تيتمن ٣٢، ١٩٩٣) نسبت داده اند که در ادامه به توضيح هر کدام از عوامل فوق پرداخته ميشود.
Wang, Lin, Kang and Fung 6.
Bali, Cakici, Yan & Zhang 83.
Huang, Liu, Rhee and Zhang 58.