Abstract:
از جمله مسائلی که متکلمان مسلمان بدان پرداختهاند، چیستی هویت انسان و چگونگی تداوم این هویت در عالم دنیا و عوالم بعدی است، به طوری که با موضوعات مختلفی از «عدل الاهی» در ارتباط است. بر اساس اصل عدالت الاهی، وجودِ انسان در حرکت خویش از عالم دنیا به آخرت دارای وحدت و پیوستگی وجودی است تا ثواب و عقاب در آخرت به همان فردی تعلق بگیرد که در دنیا استحقاق آن را یافته است. بر این مبنا، تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این پرسش است که: «وحدت و پیوستگی وجود انسان در دنیا و آخرت در نظر فیاض لاهیجی و امام خمینی چه معیاری دارد؟». پاسخ طبق دیدگاه برگزیدهٔ کلامی این دو عالِم در باب وحدت هویت و پیوستاری وجود آدمی در دنیا و آخرت بررسی شده است. این پژوهش نشان میدهد که فیاض لاهیجی در بیان معیار این وحدت به عالم برزخ یا مثالی قائل نمیشود؛ بلکه بر اساس حقیقت وجودی انسان (نفس مجرد) و تعلقگرفتن بدنی غیر از بدن دنیایی (ولی مشابه آن) به نفس، ادله خویش را مطرح میکند؛ اما در تبیین موسوی خمینی وجود عالم مثال (برزخ) و بدن برزخی یا مثالین (بدنی رقیقه و لطیفه) اهمیت بسزا دارد. این پژوهش به روش تطبیقی و شیوهٔ گردآوری کتابخانهای انجام شده است.
Among the issues that Muslim theologians have addressed is human identity and how this identity continues in this world and the next worlds, as it is related to various topics of "divine justice". According to the principle of divine justice, human existence in its movement from this world to the hereafter has an existential unity and continuity so that the reward and punishment in the hereafter will belong to the same person who deserves them in this world. Hence, the present study seeks to answer the question: What is the criterion of the unity and continuity of human existence in this world and the hereafter according to Fayyaz Lahiji and Imam Khomeini? The answer has been studied in accordance with the chosen theological views of these two scholars about the unity of identity and the continuity of human existence in this world and the hereafter. The findings show that Fayyaz Lahiji does not consider the world of purgatory or the imaginal world in expressing the criterion of this unity. Rather, he presents his arguments on the basis of the existential truth of human (single soul) and the attachment of the body other than the worldly body (but similar to it) to the soul. But according to Musawi Khomeini's view, the existence of the imaginal world (purgatory) and the body of purgatory or imaginal body (thin and delicate body) is of great importance. Using a comparative method, this research was done based on library sources.
Machine summary:
این پژوهش نشان میدهد که فیاض لاهیجی در بیان معیار این وحدت به عالم برزخ یا مثالی قائل نمیشود؛ بلکه بر اساس حقیقت وجودی انسان (نفس مجرد) و تعلقگرفتن بدنی غیر از بدن دنیایی (ولی مشابه آن) به نفس، ادله خویش را مطرح میکند؛ اما در تبیین موسوی خمینی وجود عالم مثال (برزخ) و بدن برزخی یا مثالین (بدنی رقیقه و لطیفه) اهمیت بسزا دارد.
) چگونگی ارتباط آنها (نفس و بدن)، در دنیا و آخرت و نحوهٔ وجودشان (مادی، مثالی یا مجرد) از مهمترین مباحث انسانشناسانه است که در معرفتشناسی دینی نیز تأثیرگذار است؛ بر این اساس، شناخت ماهیت وجودی انسان در عالم جسمانی نیز، چه از لحاظ عقلی و چه از لحاظ شهودی، همواره در معرض پرسش و توجه حکما، متکلمان، فلاسفه و عرفای مسلمان بوده است؛ چراکه راهیافتن به مسیر کمال و هدایت، معرفت نفس و احکام و اعتقاداتی همچون عدل الاهی، معاد و ...
در این مقاله این بحث در قالب معیارهای وحدت و پیوستگی یا ناپیوستگی وجودی انسان در مراتب نفس و بدن در عوالم مختلف با تمرکز بر دیدگاههای کلامی فیاض لاهیجی و موسوی خمینی دربارهٔ معاد (و متغیرهایی چون: عالم مثال، نشئه مثالی، برزخ، معاد جسمانی و ...
در نتیجه اختلاف مبنایی در این موضوع چنین است که فیاض لاهیجی به عالم برزخ یا مثالی قائل نیست و در عوض، این مبحث در تبیین موسوی خمینی اهمیت بیشتری دارد و ایشان در ذیل بررسی عالم برزخ، مراتب و عوالم دیگر را نیز اثبات میکند.