Abstract:
زمینه و هدف: زبان عامیانه یکی از جلوههای نظام زبان است. بخشی از مخاطبان عرفا، عامّۀ مردم بودند. مولانا بعنوان بزرگترین شاعر عارف ایران، در مثنوی از عناصر زبان عامیانه برای انتقال مفاهیم والای اخلاقی و عرفانی بسیار بهره گرفته است. هدف این پژوهش، استخراج و بررسی عناصر زبان عامیانۀ مثنوی، در سه سطح فرایندهای آوایی، واژه ها و جملات است.
روش مطالعه: این پژوهش نظری است و به شیوۀ مطالعات کتابخانهای انجام شده است. جامعۀ آماری دفتر اول تا سوم مثنوی بوده است.
یافته ها: در بین فرایندهای آوایی، حذف و ابدال بیشترین فراوانی را داشتند. در بخش اسمهای عامیانه، اسمهای اتباع، اسم صوت و اسامی مربوط به لهجه های محلّی، بخش عمده ای از اسمها بودند. در بخش فعلها، فعلهای پیشوندی، فعلهای مرکب و گروههای فعلی، بیشترین میزان را داشتند. بخش عمده ای از صفتهای عامیانه را دشنامها، صفتهای کنایی و صفتهای متعلّق به لهجه های محلی تشکیل میدادند. قیدها فراوانی کمی داشتند و حروف و ضمیر نیز بسیار کم در سه دفتر مشاهده شد. ضرب المثلها بعنوان نماد جملات عامیانه، فراوانی بالایی داشتند. در قصّه ها به تناسب شخصیّتهایی که از طبقۀ عوام جامعه هستند، میزان استفاده از عناصر زبان عامیانه بیشتر بود.
نتیجهگیری: مولانا در دفتر اول تا سوم مثنوی از زبان عامیانه در فرایندهای آوایی، واژه ها و جملات استفاده کرده است و زبان خویش را به زبان عوام جامعه نزدیک کرده تا اشتیاق مخاطب را برانگیزد و او را بسوی فهم بهتر لطایف و دقایق مثنوی رهنمون سازد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Colloquialism is one of the manifestations of the language system. Some of mystics' audiences were the common people. Mowlana, as a greatest mystic poet of Iran, has widely used colloquial language elements in Masnavi to convey high moral and mystical concepts. The purpose of this research is extraction and analysis of colloquial language elements in books1-3 of Masnavi.
METHODOLOGY: Leading research is a theoretical study conducted in the style of library research. The population was the first to third books of Masnavi.
FINDINGS: Among phonological processes, elimination and mutation had the highest frequency. Nouns including onomatopoeia and nouns related to local accents form the main part of the noun category. In the verb section prefixed verbs, compound verbs and verb phrase which were generally ironical, had the highest frequency. In addition, the main part of the colloquial adjectives is curses, ironical expressions and adjectives belonging to local accents. The clauses especially interjections had also constituted a relatively significant number of the colloquial vocabulary in Masnavi. Adverbs were less common and prepositions, conjunctions, and pronouns have only minor occurrence. There was also a high frequency of proverbs as a symbol of colloquial sentences. In stories based on the charactersthe frequency of colloquialism elements usage is high.
CONCLUSION: Mowlana has used colloquial language elements at three levels of phonological processes, vocabulary, and sentences. He has brought his language closer to the language of the common people in order to arouse the desire of the audience and guide him towards a better understanding of the complex concepts of Masnavi.
Machine summary:
بررسي عناصر زبان عاميانه در مثنوي معنوي (دفتر اول تا سوم ) محبوبه حيدري *، سعيد حاج ابراهيمي گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه خوارزمي، تهران ، ايران .
نتيجه گيري: مولانا در دفتر اول تا سوم مثنوي از زبان عاميانه در فرايندهاي آوايي، واژه ها و جملات استفاده کرده است و زبان خويش را به زبان عوام جامعه نزديک کرده تا اشتياق مخاطب را برانگيزد و او را بسوي فهم بهترِ لطايف و دقايق مثنوي رهنمون سازد.
استفاده از واژه هاي بومي و عاميانه اي چون : بغوسي، بلماج ، پخسيتگي، پرتاو، پول ، تاسه ، تاق و ترنب ، تتماج ، تراقاتراق ، چاروق ، زنخ زدن ، سکليدن ، طوراق ، و غيژانيدن که در مثنوي نيز بکار گرفته شده اند، بيانگر نزديکي زبان شمس به زبان محاورة مردم است .
استفاده از کنايه ها از جمله کنايه هاي فعلي، در زبان محاوره ، کاربرد فراواني دارد و مولانا در مثنوي از اين عناصر زباني بوفور بهره برده است .
مقايسه فراواني واژه هاي عاميانه (رجوع شود به تصویر صفحه) مشارکت نويسندگان اين مقاله از پايان نامه دوره کارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي مصوب در دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه خوارزمي تهران استخراج شده است .
com : Responsible author) Saeed Haj Ebrahimi: Graduate of the Department of Persian Language and Literature, Kharazmi University, Tehran, Iran.