Abstract:
در الهینامۀ عطار داستانی است دربارۀ جوانی ترسا که مدعی است عاشق بتی است و حاضر است جان خود را فدای آن بت کند. پس، مطابق رسم، در معبد روغن داغ بر سرش میریزند تا جان میسپارد. مصحح و شارح الهینامه «ترسا» را در این داستان ترجمۀ «راهب» عربی شمرده و صحنۀ داستان را یکی از معابد بودایی تشخیص دادهاست. مقالۀ حاضر در این هر دو مدعا تردید میکند و میکوشد تا نشان دهد که احتمال یافتن ریشۀ این داستان در آداب و داستانهای هندوان بیشتر است تا در آداب و داستانهای بوداییان. در ضمنِ بحث، دربارۀ لفظ «راهب» نیز ملاحظاتی بیان شدهاست.
In Attar’s Elahi-naqmeh, there is narrated the story of a young “tarsa” (Christian) who claims to be in love with an idol and sacrifices himself for it. So, in conformity with customs, boiling oil is poured over his head at a temple, and he dies.The redactor- commentator of the Elahi-mameh has counted the word “tarsa” in this story as being a translation of the Arabic “rahib” (hermit). Besides, he has identified the scene of the story as one of the Buddhist temples.The present article casts doubt on both these claims and tries to demonstrate that, more probably, the root of this story can be found in Buddhists’ customs and stories. During the discussion, remarks will also be made regarding the word “rahib”.
Machine summary:
مسئلۀ ما تعلیقۀ مصراع «زمانی بود ترسایی درآمد» است، که عین بخشی از آن را اینجا نقل میکنیم (همان: 569): عطّار کلمۀ ترسا را برابر راهب، که ترجمۀ دقیق کلمۀ ترساست، از مادۀ رهب به معنی ترسیدن، به کار برده است و این کاربرد در مورد راهبان بودایی بسیار طبیعی است.
از عبارت احیاء العلوم ظاهراً نمیتوان دریافت که ابوالقاسم همدانی در واقعیت نیز با مناطق شرقی ایران و اهل دیانات آن نواحی ارتباطی داشته و به کمک آن نمیتوان استدلال کرد که مقصود از «رهبان» در این داستان دوم نیز راهب نصاری نیست، چون عطار این داستان را در تذکره نیز از قول ابراهیم خوّاص آورده (نقل از صنعتینیا، همانجا) و در آنجا صحنۀ داستانْ روم است.
زاهد غیرمسیحی به کار ببرند؟ گفتیم که «ترسا» مرادف «راهب» نیست، ولی اگر در ذهن فارسیزبانان چنین تصوری بوده که یکی از این دو ترجمۀ دیگری است، ممکن است که راه برای استعمال «ترسا» در معنی زاهد غیرمسیحی نیز باز شود.
مأخذ گفتۀ مروَزی و گردیزی ظاهراً چیزی جز کتابی از ابوعبدالله جیهانی نیست که هر دو نویسنده به نام او تصریح کردهاند و ممکن است این هر سه مأخذ مشترکی داشته باشند که تحریر مفصلتر کتاب مسالک و ممالک ابنخردادبه باشد.
پیش از او، ولادیمیر مینورسکی در مقالۀ خود دربارۀ مذاهب هندوان در زین الاخبار و فصل دوازدهم کتاب خود دربارۀ طبایع الحیوان مروَزی (Minorsky, 1942; 1948) نامها را تصحیح کرده و بر این مواضع شرح نوشته است.