Abstract:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین شیوه های مختلف فرزند پروری (اقتداری،
استبدادی و سهل گیر) و مولفه های خانواده با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود.بدین
منظور نمونه ای به حجم 200 -نفر از بین دانش اموزان پسر پایه اول دبیرستان های
نظری شهرستان خواف با روش نمونه گیری خوشه ای جند مرحله ای انتخاب شدند.
اطلاعات مورد نیاز با استفاده از ابزارهای اندازه گیری تحقیق شامل "پرسشنامه شیوه
های فرزند پروری دیانا بامریند( 1971) و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد
.اعتبار و روایی پرسشنامه های مذکور احراز شد.
نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه و تمیز نشان دادبین شیوه فرزند پروری اقتداری و
پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار و بین دوشیوه دیگر( استبدادی و سهل گیر)
با پیشرفت تحصیلی رابطه ای مشاهده نشد و همچنین بین دوتا از مولفه های خانواده(
درآمد و تحصیلات والدین) و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنا دار و بین بقیه مولفه
های خانواده و پیشرفت تحصیلی رابطه ای مشاهده نشد.
Machine summary:
از جمله متغيرهايي که در ارتباط با شيوه هاي فرزند پروري مورد توجه و بررسي محققان و پژوهشگران روان شناسي و متخصصين تربيتي قرا رگرفته است مي توان به رشد اجتماعي (مهرابي، ١٣٧٦)، سازگاري اجتماعي، عزت نفس و خود کنترلي (برک،به نقل از مارسل ، ١٩٩٧)نيز (حسينيان آقا ملکي، ١٣٧٦)، بلوغ شخصيتي (لامبورن و همکاران ١٩٩١٥،به نقل از ليل آبادي، ١٣٧٥)، انگيزش (پيزو، ١٩٩٣، گليسون و ديگران ب٦ه نقل از شارون و همکاران ١٩٩٧) خود تنظيمي ( ملک مکان ، ١٣٧٨)و مکان کنترل ، رشد اخلاقي، اضطراب و هوش (برندت ،١٩٩٧ به نقل از مهر افروز ١٣٧٨) اشاره نموددر همين رابطه نتايج تحقيقات دوبينس ٧(٢٠٠٦)، برومند نسب (١٣٧٣) مهر افروز (١٣٧٨) و پور عبدلي و همکاران (١٣٨٧)نشان مي دهد والديني که انتظارات دروني بيشتري از فرزند خود داشته و از نظر سطح پاسخگو بودن (گرمي، پذيرش و تعهد) و درخواست کنندگي(کنترل و نظارت ) در سطح بالايي باشند و به شيوه اقتدار منطقي با فرزندان خود رفتار نمايند، فرزندانشان داراي کنترل دروني مي شوند.
همچنين (کوريدو،وارنر وايبرگ ،٢٠٠٢٨) نشان دادند که سبک هاي فرزند پروري مقتدر با سازماندهي، پيشرفت تحصيلي و جهت گيري عقلاني در کودکان رابطه مثبت وجود داردهمچنين تحقيقات نشان داده است که نوجواناني که والدين خودکامه دارند کمتر متکي به خود هستند ونمي توانند به تنهايي کاري انجام دهند يا از خود عقيده اي داشته باشند شايد به اين دليل که به قدر کافي فرصت نداشته اند که عقايد خود را بيازمايند يا مستقلانه مسئوليت قبول کنند(آلدر ،١٩٨٠و لوئيس ،١٩٨٢٩)در ضمن 1 family 2 Educational achivement 3 manarazo 4 Kassanin&night and sage 5 Lamborn andet al 6 Pizoo,gleason 7 dobbines 8 Querido,warner,eyberg 9 Alder,loeis اين نوجوانان اعتماد به نفس کمتر واستقلال وخلاقيت کمتري دارند ،ذهن کنجکاوي ندارند ،از لحاظ رشد اخلاقي کمتر رشد يافته اند ودر 10 برخورد با مشکلات روزمره عملي ،تحصيلي وذهني انعطاف پذيري کمتري دارند (گونگرو وپيترسون ١٩٨٤والدر١٩٨٠) .