Abstract:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه / فزونکنشی یکی از شایعترین اختلالات عصبی تحولی دوران کودکی است که بر ابعاد گستردهای از کارکردهای افراد مبتلا به آن از جمله تنظیم هیجانی تأثیر دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی و مقایسه درمانهای ذهنآگاهی، نوروفیدبک، و درمان مبتنی بر تمرینات ادراکی – حرکتی (اسپارک) بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزونکنشی انجام شد.
روش: روش پژوهش شبهتجربی همراه با گروه گواه و طرح پژوهش از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزونکنشی در شش ماه نخست سال 1398 شهر اصفهان بودند که 60 نفر از آنان به روش هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در چهار گروه درمان ذهنآگاهی، درمان نوروفیدبک، درمان ادراکی - حرکتی (اسپارک)، و گروه گواه جایدهی شدند. سه گروه درمانی هر یک به مدت 10 هفته تحت مداخلات مورد نظر قرار گرفتند؛ در صورتیکه افراد گروه گواه مداخلهای را دریافت نکردند. بهمنظور گردآوری دادهها از پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان بنفورد و همکاران (34) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده بهوسیله نرمافزار SPSS و از طریق تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری بین گروههای آزمایش با گروه گواه وجود دارد (01/0 p). در مقایسه گروهها مشخص شد مداخله ذهنآگاهی، اثربخشی بیشتری نسبت به درمان نوروفیدبک داشته (05/0 p)، ولی تفاوت معناداری بین مداخله مبتنی بر ذهنآگاهی و مداخله حسی حرکتی اسپارک مشاهده نشد (05/0 p>). همچنین یافتههای مربوط به مرحله پیگیری نشان داد گروههای مداخلهای ذهنآگاهی و اسپارک میزان اثربخشی خود را حفظ کردهاند (01/0 p) ولی از اثر درمانی نوروفیدبک در طی زمان کاسته شده و اثربخشی آن پایدار نمانده است (05/0 p>).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان بیان کرد روش ذهنآگاهی با افزایش وضوح و پذیرش هیجانها، و مداخله فعالیتهای ادراکی- حرکتی از طریق تعدیل ارتباطات عصبی در مغز، موجب تنظیم و برونریزی هیجانی شده و زمینه را برای کاهش دشواری تنظیم هیجان مساعد میکنند.
Background and Purpose: Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) is one of the most common neurodevelopmental disorders in childhood that affects a wide range of functions, including emotion regulation. This study aimed to compare and determine the effectiveness of mindfulness therapy, neurofeedback and therapy based on SPARK perceptual-motor exercises on emotion regulation in children with ADHD.
Method: This study was a quasi-experimental research with control group design, including pre-test, post-test, and follow-up. The study population included all children with ADHD in Isfahan during April to September 2019, among them 60 were selected by purposive sampling and then randomly assigned to any of the four groups: mindfulness therapy, neurofeedback, therapy based on SPARK perceptual-motor exercises, and the control group. The experimental groups underwent the therapies for 10 weeks, while the control group received no intervention. To collect the data, Difficulties in Emotion Regulation Scale of Bunford et al. (34) was used. The collected data were analyzed by repeated measures ANOVA in SPSS.
Results: The findings showed that in the post-test phase, there was a significant difference between the experimental groups and the control group (p 0.05). Also, findings of the follow-up phase showed that the effectiveness endured in the mindfulness and SPARK groups (p 0.05).
Conclusion: Based on the results, it can be stated that mindfulness and the therapy based on SPARK perceptual-motor exercises reduce the difficulty in emotion regulation through increasing the clarity and acceptance of emotions and regulating the nervous connections respectively.