Abstract:
داعشیها از آن جمله تندروهای مذهبی هستند که برخورد عملی آنها با دیگران حاصل تحقق دو رویکرد نظری در اندیشهی آنهاست: نخست اینکه دریچهی اندیشه و ذهن خود را به روی دیگر اندیشهها بستهاند، ازاینرو توجهی به دیگر دیدگاهها و رویکردها نمیکنند؛ دوم اینکه بر همین پایه، هر دیدگاه و جریانی را که با دیدگاههای دینی آنها همخوانی نداشته باشد، تکفیر میکنند. اگر این دو امر در هر جریان فکریـ دینی تحقق پیدا کند، در حوزهی عمل و ارتباط با دیگران، به رفتارهای خشونتآمیز منجر میشود. این مقاله تأملی نظری در زمینهی الاهیات اجتماعی است که یک گرایش بین رشتهای برای برقراری تأملی سازنده بین جامعهشناسی و الاهیات محسوب میشود. با مطالعهی داعش که یکی از چالشهای فکری معاصر جهان اسلام بهشمار میآید و با استفاده از تحلیل جهانبینی نظام دانایی بر روی این پدیده فکری و اجتماعی، توانستیم این شکل از افراطگرایی اسلامی را از آن نظر که یک فکر است، تحلیل کنیم و سه جهانبینی متفاوت را که الاهیات اجتماعی محسوب میشوند، از دل این جنبش بیرون آوریم؛ این جهانبینیها، حس در اقلیت بودن، دوگانهانگاریـخودحقپنداری و همچنین جهانبینی آخرالزمانی را شامل میشود و با بررسی بستر اجتماعی ظهور داعش، زمینهی ظهور این جهانبینیها را نشان دادهایم. همچنین در نتیجهگیری، به ارتباط این جهانبینیها و ظهور آنها در عرصهی عمل پرداختهایم.
ISIS is one of the religious extremists whose practical treatment of "others" is the result of the realization of three theoretical approaches in their thinking: First, they have closed their minds on other thoughts, so they do not pay attention to other views and approaches. Secondly, on the same basis, they reject any view or current that is inconsistent with their religious views.Third, their apocalyptic worldview.If these three be realized in any religious and thought current, it will lead to violent behaviors in the field of action and communication with others.This paper focuses on the social and political development of Islamic State of Iraq and Syria, explores the notion of worldview analysis in general and as applied to this movement and determines that there are at least three different kinds of worldviews related to groups of followers who may survive, in different ways. Also, this paper is bridged between Sociology and Theology then reached a new Sociotheological reading about ISIS. We were able to analyze this form of Islamic extremism as a thought and extract three different worldviews as social theology from the heart of this movement.
Machine summary:
با مطالعهی داعش که یکی از چالشهای فکری معاصر جهان اسلام بهشمار میآید و با استفاده از تحلیل جهانبینی نظام دانایی بر روی این پدیده فکری و اجتماعی، توانستیم این شکل از افراطگرایی اسلامی را از آن نظر که یک فکر است، تحلیل کنیم و سه جهانبینی متفاوت را که الاهیات اجتماعی محسوب میشوند، از دل این جنبش بیرون آوریم؛ این جهانبینیها، حس در اقلیت بودن، دوگانهانگاریـخودحقپنداری و همچنین جهانبینی آخرالزمانی را شامل میشود و با بررسی بستر اجتماعی ظهور داعش، زمینهی ظهور این جهانبینیها را نشان دادهایم.
وقتی موضعگیری طیف گستردهای از مسلمانان درخصوص داعش را بررسی میکنیم، نکتهای که غالب مسلمانان بر آن اتفاقنظر دارند آن است که این گروه و طرفدارانش مسلمان نیستند و برخی برای اثبات حرف خود، از قرآن و شریعت اسلامی شواهد الاهیاتی میآورند؛ نمونهی این امر را میتوان در موضعگیری مراجع تقلید شیعه و سنی بعد از ظهور داعش ملاحظه کرد (ایرنا، 1396؛ تسنیم،1393؛ Sultan, 2017, pp.
اما گروه دیگری از شاهدان، مخالف این دیدگاهاند؛ مثلاً گِریم وود4، خبرنگار مجلهی آتلانتیک5، در مقالهای با عنوان «داعش واقعاً چه میخواهد؟»، باتوجهبه شناختی که از منطقه و پیشینهای که از فرهنگ عرب دارد، داعش را جمعی از افراد روانی نمیداند، بلکه آنها را گروهی دینی با الاهیاتی پیچیده میداند که افکار آنها در قرآن و سنت مسلمانان ریشه دارد (Wood, 2015, p.
ظهور داعش در این سال و نزدیکی آن به شرق سوریه باعث تقویت این گروه شد؛ چون بخش زیادی از شرق سوریه به دست اعراب سنی افتاده بود که ارتش جهادی خود را داشتند و همین امر کادر مناسبی برای دولت اسلامی فراهم کرد.