Abstract:
محمد کریمخان کرمانی، رهبر گروه شیخیۀ کرمان و از جانشینان شیخ احمد احسائی و پیشوای بزرگ مکتب عقیدتی-عرفانی شیخیه است. یکی از آثار وی مثنویای است که بر وزن مثنوی مولوی و در بیش از هزار و نهصد بیت سروده شده است. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، نقد و تحلیل اثر مذکور از منظر عرفان و اندیشههای مکتبی شاعر (شیخیه) است. این پژوهش مبتنی بر سندکاوی و روش توصیف و تحلیل محتوای کیفی است. مهمترین خصیصۀ اثر، یادکرد مبانی شیعی است که به صراحت و صورتی منتقدانه طرح شدهاند. زبان اثر در بسیاری از مواضع کهن و البته جزیل و ادبی است. محمد کریمخان کرمانی در سرودن مثنویاش، هماره به مثنوی مولانا نظر دارد و ابیات نسبتاً متعددی در استقبال از ابیات مثنوی سروده است. ساختار روایی اثر مانند مثنوی مولوی است و مبتنی بر حکایات اصلی و فرعی است. در اغلب قصهها، پیام حکایتها به صورت مستقیم بیان شده است.
Sheikh Ahmad Ehsaei's successor and the major leader of the sect's Mystical-ideological school is Mohammad Karimkhan-e-Kermani, the leader of the Sheykhiyeh sect in Kerman. One of his works is a Masnavi with over 1,900 verses based on the Masnavi-e-Ma'navi. The authors' goal is to analyze and critique the above-mentioned work from the poet's mystical perspective and school of thought. Document analysis, descriptive and qualitative content analysis are used in this study. This work is described as a remembrance of Shiite theories that have been presented critically and definitively. In most cases, the language is both old and literary. Mohammad Karimkhan-e-Kermani has always regarded Molavi as his own model, composing several verses similar to Masnavi's verses. The work's narrative structure is based on main and secondary anecdotes, similar to the Masnavi-e-Ma'navi. The messages of the stories have been expressed directly in the majority of the stories.
Machine summary:
در متن مثنوی ، اشارٔە چندانی به زندگی سراینده دیده نمی شود، جز اینکه در فرازی به عنایات الهی که شامل حالش شده است ، اشاره می کند: بار دیگر آمد از غیبم مدد دست گیرم گشت الطاف صمد بسط شد در مثنوی از فیض شاه بر فلک سایم از این شادی کلاه گر همین سان لطف شاهنشه بود مثنوی ما دو صد دفتر شود [۲۱، ص ۱٠۳] مراد و مرشد محمد کریم خان کرمانی ، سید کاظم رشتی است : بود کاظم نام آن دریای جود که وجودش ماهیان ر بد وجود [۲۱، ص ۳٠-۲۹] ۲.
این مسئله در مثنوی محمد کریم خان کرمانی نیز بیان شده است : بایدت اول طلب کردن رفیق بعد از آن پویا شدن اندر طریق با رفیق و اعتصام حبل شاه ممکن است آن دم که بسپاری تو راه [۲۱، ص ۸۸] بیان علت ابتلای انسان ها و به ویژه اولیای الهی به آفات و خوف ها، از مواردی است که گاه برای اذهان و افهام عموم تردید برانگیز است ، لذا شاعر سعی دارد به نوعی در باب دلیل وجود دشواری های مادی و معنوی این ظن را بر طرف سازد: گر نیفتی گاه در بستر علیل کی شود صحت به سقم تو دلیل ؟ گر نگشتی گه فقیر و مبتلا کی شدی دولت به فقرت رهنما؟ زین سبب کردند مردان خدا آرزوی قبض و بسط و ابتلا تا رهند از شر طغیان در جهان فقر ایشان بهرشان گردد عیان ...