Abstract:
هدف اصلی این مقاله محاسبه مقدار شکاف جنسیتی دستمزد حقیقی ناشی از تبعیض در بازار کار ایران و تبیین پویاییهای آن در واکنش به شوکهای سیاست پولی و تکنولوژی است. برای این منظور یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) استاندارد کینزی جدید، براساس دادهها و اطلاعات اقتصاد ایران طی دوره 1398-1387 کالیبره و حل شده است. نتایج حاصل از حل مدل نشان داد که مقدار بلندمدت شکاف جنسیتی دستمزد حقیقی ناشی از تبعیض در بازار کار ایران تقریبا 18 درصد است. بر اساس نتایج، در صورت رفع تبعیض و ایجاد تعادل در زمان کار زنان و مردان نهتنها دستمزد زنان بلکه دستمزد مردان نیز افزایش مییابد و شکاف جنسیتی دستمزد صفر خواهد بود. همچنین نتایج حاصل از شبیهسازی توابع عکسالعمل آنی متغیرهای مدل نشان داد که در اثر وقوع شوک سیاست پولی انبساطی و شوک مثبت تکنولوژی مقدار شکاف جنسیتی دستمزد در کوتاهمدت افزایش مییابد.
The main aim of this paper is to compute the amount of real discrimination-induced gender wage gap in the Iranian labor market and to explain its dynamics in response to monetary policy and technology shocks. For this purpose, based on data and information of Iran's economy during the period 2008-2019, a Standard new Keynesian Dynamic Stochastic General Equilibrium (DSGE) model has been calibrated and solved. Based on the results, not only women's wage but also men's wage will be increased and the gender wage gap will be zero, if discrimination is eliminated and the equality in the working time is established between women and men. The results of solving the model showed that the long-run amount of the real gender wage gap attributed to discrimination in the Iranian labor market is approximately 18%. The results of simulating the impulse response functions of the model variables showed that the amount of the gender wage gap increases in the short run due to the occurrence of the expansionary monetary policy and the positive technology shocks
Machine summary:
اين مقاله سعي دارد با استفاده از رويکرد اقتصاد کلان و با بهره گيري از يک مدل (DSGE) کينزي جديد علاوه بر ارائه برآورد کمي از مقدار تعادلي بلندمدت شکاف جنسيتي دستمزد ناشي از تبعيض در بازار کار ايران ، اثرات شوکهاي سياست پولي و تکنولوژي بر اين شکاف را تبيين کند.
همزمان با توسعه نظريه هاي تبعيض در بازار کار در طول شش دهه گذشته ، اندازه گيري مقدار کمي اختلاف دستمزد بين گروههاي نژادي ، قومي و جنسيتي يک پايه اصلي اقتصاد 1 Becker 2 Institutional Approach 3 Segmented 4 Segmented Labor Market Theory کار تجربي بوده است .
در بعد داخلي ، هر چند در برخي مطالعات همچون مقاله زارع شحنه و همکاران ٨ (١٣٩٩) سعي شده است از منظر اقتصاد کلان اثر سياست هاي اقتصادي بر نابرابري جنسيتي در اشتغال مورد بررسي قرار گيرد، اما مطالعات مربوط به بررسي شکاف جنسيتي دستمزد 1 Neyer & Stempel 2 OECD 3 Israel & Latsos 4 Gender pay gap 5 Apergis et al.
به منظور لحاظ کردن عرضه نيروي کار هر يک از عامل هاي زن و مرد در بازار کار با دستمزد و در کار خانگي بدون دستمزد از يک تابع مطلوبيت 1 Keshavarz Haddad & Alavian Ghavanini (2013) 2 Shourian & Taei (2020) 3 Neyer & Stempel تواني با ريسک گريزي نسبي ثابت ١ ترکيب شده با يک تابع کاب -داگلاس از مصرف و فراغت هر دو عامل ، به صورت رابطه (١) استفاده مي شود.