Abstract:
هدف این پژوهش شناسایی وضعیت انواع محرومیت در جامعه و اثر آن بر هنجار اجتماعیِ صداقت است. از آنجایی که هنجار صداقت نقش مهمی در نظم اجتماعی دارد، نظریه تبیین کننده پژوهش نظریه چلبی(با تاکید بر اخلاق مسئولیت) است. در سنجش محرومیت چهار بُعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و درسنجش هنجار صداقت تصور از وضعیت هنجار در جامعه و آمادگی برای رعایت هنجارها (در شعاع عامگرا یا خاصگرا) و صبغه ارزش اخلاقی آن مورد نظر بوده است. این مطالعه مبتنی بر موردپژوهی چندگانه و با روش پیمایش درون موردی است. در انتخاب موارد شغل معیار اصلی بوده و 381 نفر از افراد شاغل (گروههای شغلی کارگر، کارمند بانک،کارشناس ارشد، پاسبان، نظامی درجهدار، وکیل، بهیار، پرستار، پزشک، معلم، دبیر و استاد دانشگاه) انتخاب شدند. ضعف هنجار صداقت که توام با افزایش (بهترتیب) میزان محرومیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است نشان از نوعی اختلال هنجاری (از نوع ضعف هنجاری) درجامعه دارد که به کمک مجموعهای از محرومیتهای اجتماعی (به عنوان عوامل مقوم) 25 درصد از تغییرات آن در مدل آماری قابل تبیین است.
The purpose of this study is to identify the status of various types of deprivation in society and their effect on the social norm of honesty. Since the norm of honesty plays an important role in social order, the theory explains the research of Chalabi theory (with emphasis on the ethics of responsibility). In measuring deprivation, four dimensions of economic, political, social and cultural; and in measuring the norm, honesty, perception of the norm in society and readiness to observe norms (in the general or specific radius) and its moral value have been considered. This study is based on multiple case studies with in-house survey method. They were the main criteria in selecting jobs and 381 employed people (job groups of worker, bank employee, master, officer, captain, lawyer, practical nurse, nurse, doctor, teacher and university professor) were selected. The weakness of the norm of honesty, which is accompanied by an increase (respectively) in the rate of social, political, economic and cultural deprivation, indicates a kind of normative disorder (of the type of normative weakness) in society, which is facilitated by a set of social deprivations. The percentage of changes in the statistical model can be explained.
Machine summary:
پرسشي که مطرح ميشود اين است که در جامعه چه شرايط اجتماعي بايد حکم فرما باشد تا فرد بدور از خودخواهي فردي (نيازها و منافع فردي خود را تعديل کرده ) به منافع جمعي ارزش بيشتري نهاده و به هنجار صداقت در شعاع عام گرا عمل نمايد؟ و چه عوامل يا محدوديت هاي اجتماعي مانع رعايت اين هنجار خواهد بود؟ در پژوهش حاضر؛ به تأثير محروميت هاي اجتماعي، به عنوان يکي از چالش هاي اقتصادي و اجتماعي بر هنجار صداقت توجه ميگردد و فرض محوري اين است که معمولاً در زمان رکود اقتصادي (يا حتي تصور از اين وضعيت )، هنجارها و اخلاق اجتماعي به پايين ترين سطح تنزل ميکند.
شامل اعتماد محروميت به اعضاي خانواده ، به مشاغل و دولت ) 0,000 0,83 0,86 26 اجتماعي انزواي اجتماعي (جدايي و عدم تعلق با (2507,483) افراد و جامعه ) و احساس تحقير (خدشه دار کردن غرور و ايجاد رنجش در فرد-در خانواده ، درمحيط کار و سازمان هاي دولتي) عدم حمايت اجتماعي (عدم برخورداري از محبت ، مراقبت ، کمک و توجه ديگران :دوست و خانواده -همان ، ٥٢-٥٣) عدم دسترسي به اطلاعات (شامل اينترنت ، کتاب ، رسانه ها وبرنامه هاي محروميت فرهنگي و هنري) 0,000 0,75 0,77 6 فرهنگي کمبود فرصت هاي آموزشي (شامل (366,568) مدرسه و دانشگاه ، براي خود فرد، براي فرزندانش و تحصيلات مادر) هنجار شدت هنجار (تصور ازرعايت هنجار 0,000 0,83 0,71 13 صداقت درجامعه و آمادگي رعايت هنجار) (1439,405) يافته هاي پژوهش نمونه اين پژوهش شامل ٣٨١ نفر از ١٢ گروه شغلي هستند که ميانگين سني آن ها ٣٦,٢٠ و بيشترين سن تکرار شده (مُد يا نما) ٣٥ سال بوده است و ٥٤,٦ درصد از اعضاي نمونه مردان بوده اند که بيش از ٧٠ درصد آنان متأهل بوده اند و پاسخ گويان به ترتيب از قوميت هاي فارس ، گيلک ، ترک، لر، کرد، عرب و ساير بوده اند.