Abstract:
تا کنون در اعتبار نظریهای دینی برای مردم سالاری تلاشهای متعددی صورت پذیرفته است. برخی همانند میرزای نائینی با تمسک به حوزههای خالی از نص توانستند چنین اعتباری برای حق اعمال قدرت بر اساس خواست و رای مردم فراهم آوردند. برخی دیگر نیز با کشف سرچشمههای تولید حق در فقه اسلامی کوشیدند پایهای برای مردم سالاری بنیان نهند. آیت الله مهدی حائری از جمله فقیهانی است که با اتکاء بر همان آموزههای فقه سنتی توانست فرمولی ابتداع نماید که بر اساس آن فرد بر دولت مقدم میشود و حکمرانی پیش از آنکه جنبه الهی داشته باشد از اراده و خواست مردم نشات میگیرد. به همین دلیل او کوشید تحلیلی متفاوت از فقهای معاصرش در باره ماهیت منصب حکومت ارائه نماید. او با وکالت خواندن این منصب – در مقابل ولایت و نظارت – حکومت را برخواسته از اراده و خواست مردم – موکلین – دانست و با تمثیلی فقهی – مالکیت مشاع- بر اراده عمومی مردم در ساخت دولت صحه نهاد. اینکه فقه از چنین ظرفیتی برخودار است و چنین تحلیلی چه پیامدهایی دارد؟ پرسش هایی است که این مقاله در صدد پاسخ به آنهاست.
Machine summary:
1. ارکان مالکیت مشاع شهروندان نظریه او که در کتاب «حکمت و حکومت» به تفصیل مورد بحث قرار گفته است، واجد ارکان مهمی است که در ذیل به اختصار به آنها اشاره میشود: 1- حکومت به معنای فن کشورداری و تدبیر و اندیشه در اداره و تنظیم امور داخلی و خارجی کشور است و از شاخههای حکمت و عقل عملی محسوب میشود و به معنای فرماندهی، سلطنت و حاکمیت بر زیردستان، یا ولایت و قیمومیت نیست.
و چون همه این آحاد و افراد ضرورت یک نظام امنیتی را برای تداوم زندگی طبیعی خود در مکان مزبور که نامش مدینه خواهد بود، درک میکنند، درک این ضرورت ایجاب میکند فردی را از میان خود به عنوان نمایندگی برگزینند که از مسائل و موضوعات و رخدادهای متغیر آن محیط به خصوص آگاهی کامل دارد و حکمت عملی او توانمندی تدبیر و اداره امور مملکتی را به وی ارزانی کرده است.
گرچه برخی از ایدههای آیت الله حائری مثل «غیرقابل جمعبودن شریعت و حکومت» در آثار برخی از روشنفکران دینی مثل سروش و مجتهد شبستری و نیز «سیاسینبودن مقام امامت» در تفسیرهای صوفیانه از آرای ملاصدرا و غزالی وجود دارد، اما به نظر میرسد که مهمترین دستاورد او که بنیان دولت مدرن در فقه سنتی را موجه میسازد، بحث قرارداد اجتماعی است که شباهتهایی با نظریه روسو در اینباره دارد.
» 4 آیت الله حائری براساس مقدمات فوق نتیجه میگیرد که آموزه مالکیت مشاع در عین حفظ استقلال و آزادی افراد و بدون توسل به قرارداد اجتماعی که به لحاظ تاریخی نیز تحقق آن مشکوک است و همه افراد و نسلها را نیز دربر نمیگیرد، حاکمیت ملی را برای جوامع بشری به ارمغان میآورد.