Abstract:
حدیث نزد عارفان و صوفیان، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چنانکه در تبیین چارچوبهای فکری خود هم بهصورت تالیتلو آیات قرآن و هم بهصورت مستقل آمدهاند. کاربست بیشاز دههزار «حدیث» و «شِبه حدیث» مؤید همین کارکرد و جایگاه است. این در حالی است که در بخشی از این کاربستها، گاه با یک نظام منسجم و مدوّن مواجهمیشویم و در بخش دیگر، که از نظر کمّی بیشتر است، هیچ و ترتیب و آداب ظاهری لحاظنشدهاست و صرفاً کارکرد معنایی «حدیث» مدنظر قرارگرفتهاست. عارفان و صوفیان، اگر آشنا به حدیث و حتی فراتر از آن، از جملۀ «محدّثان» باشند، بهدلیل جهانبینی و روش خاصشان، «تلقّی» و «کاربستی» منحصربهخود دارند. این «انحصار در روش» بهمعنای وجود «رویکرد واحد» در مواجهه با حدیث نیست؛ چنانکه گروهی از ایشان نقل حدیث را مشروط به تحقق اموری مانند «تزکیه نفس» کردهاند و گروهی دیگر سختگیرانه قائلشدهاند هیچگونه نقل حدیثی ممکن نیست. در این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانهای، به بررسی کمّی و کیفی احادیث بهکاررفته در اهمّ آثار منثور عرفانی هفت قرن نخست پرداختهشدهاست. اینکه استناد به روایات درطی هفت قرن روبهفزونی گذاشتهاست و عرفا و صوفیه، بیش از آنکه درصدد تبیین روششناسی خود در تلقی و مواجهه با حدیث باشند، با نظر به کارکرد اثباتگرایانه «حدیث نبوی» در تثبیت تعالیم و اهدافشان از آنها بهرهبردهاند از مهمترین نتایج مقاله حاضر است.
Ahadith are of great importance to mystics and Sufis, as they have cited them to explain their intellectual frameworks, both after Quranic verses and independently. This is confirmed by the application of more than ten thousand ahadith and pseudo-ahadith. However, sometimes a coherent and codified system is observed in some of these applications, but most of them lack a formal order or arrangement, where only the semantic function of the cited ahadith has been considered. If a "mystic" or sufi is well-acquainted with ahadith and even goes beyond that, to the extent of being considered a "hadith-narrator" (or mohaddeth), he will have a unique "perception" and "application" for ahadith due to his special worldview and methodology. This "methodological monopoly" does not imply that there is a "single approach" to dealing with ahadith, as one group has considered hadith narration to be subject to the fulfillment of tasks such as "self-purification" while another group strictly prohibited any hadith narration. By relying on library sources, the quantitative and qualitative status of the ahadith applied in the most important mystical prose works of the first seven centuries were studied in this research. The findings showed that the citation of narratives has been increased during the first seven Islamic centuries, and mystics and sufis have not sought to explain their methodology in approaching and perceiving ahadith; rather, they have used them with respect to the positivist function of "prophetic hadith" to establish their own teachings and goals.
Machine summary:
روششناسی عارفان و صوفیان در نقل حدیث از برخی عرفا و صوفیه بهعنوان «محدث» یادشدهاست؛ ازجمله ایشان حارث محاسبی (1986م: 23)، طلحةبنمُصرَّف همدانی (مناوی، 1999م، ج1: 338)، معاویةبنقُرّة(مناوی، 1999م، ج1: 454)، وکیعبنجراحرواسی (مناوی، 1999م، ج1: 476)، ابونعیم اصفهانی (نک: قرنی، 1987م: 88)، ابوطالب مکی و عبدالقادر گیلانی را میتواننامبرد.
شیوه و کمیت کاربرد روایات با نگاهی به روایات مستخرج از متون عرفانی و صوفیانه، به دو الگوی کلی در کاررفت حدیث میتوان رسید؛ نخست آن دسته از آثاری که «تقریباً» روایات به یک روال مشخص آمدهاست، ضمن آنکه نویسنده در کاربست روایات نبوی در ابتدای اکثر بابها و یا بخشهای کتاب، سازواری معنایی را رعایتکردهاست؛ رسالۀ قشیریه از مصادیق این دست آثار است.
برای داشتن یک نمای کلی از تعداد روایات نبوی ذکرشده در اهم آثار منثور صوفیه هفت قرن نخست میتوان جدول زیر را درنظرداشت؛ [%%ابتدای جدول%%ردیف; نام کتاب; سال وفات نویسنده/قرن; تعداد روایت بهکاررفته ; الرعایةلحقوقالله; 243ق/ 3; 189+ ; اللّمع; 378 یا386ق/4; 30+ ; قوتالقلوب; 386ق/4; 1429+ ; کشفالمحجوب; 465ق/5; 200+ ; رسالۀ قشیریه; 465ق/5; 60+ ; احیاءعلومالدین; 505ق/5 و 6; 4250+ ; تذکرةالأولیا; 627ق/6 و 7; 25+ ; فتوحات مکیه; 638ق/6 و 7; 4500+ %%انتهای جدول%%] (جدول 1): فراوانی کاررفت روایات نبوی در اهم آثار منثور صوفیه دلایل کاررفت روایات نبوی مؤلفان و مصنفان صوفیه، دلایلی را برای استناد به احادیث ذکرکردهاند: مفسّر حدیث: در مواردی یک روایت، بهمنظور شرح و بسط یک روایت دیگر بهکارمیرود (ابنعربی، بیتا، ج1: 583).