Abstract:
دولت و بازار بهعنوان دو نهاد سیاسی و اقتصادی در ایران معاصر و بهویژه در دوره جمهوریاسلامی روابط متغیری را تجربه کردهاند. در دهه نخست دولت در چارچوب نظام اقتصاد متمرکز تلاش کرد از میزان نفوذ و قدرت بازار سنتی در عرصههای سیاسی و اقتصادی بکاهد. اما با ورود به دهه دوم و آغاز دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی این مناسبات تا حد زیادی متحول گردید. این تغییر بیش از هر چیز متاثر از اتخاذ سیاست تعدیل اقتصادی در دولت نخست وی بود که زمینههای قدرتیابی و استیلای جناح راست سنتی و بازار در عمدهترین نهادها و مراجع قدرت و اقتدار کشور را فراهم نمود. اما بهتدریج و بهویژه از سال 1372 زمینههای اختلاف میان دولت وی و جناح بازار فراهم و به تقابل آنها انجامید. سوال اصلی این مقاله چگونگی تاثیر سیاستهای اقتصادی بر تعامل دولت و بازار در دولت اول و دوم هاشمیرفسنجانی است. فرضیه نویسندگان این است که اگرچه در دولت اول هاشمی با اجرایی شدن سیاستهای لیبرالی، سرمایهداری تجاری و سنتی در پیوند با دولت توانستند منافع خویش را تامین نمایند، اما سیاستهای جدید اقتصادی دولت دوم، شکلگیری طبقه سرمایهدار صنعتی، ورود سرمایهگذاری خارجی به کشور، تورم، تغییر در نظام توزیع و ایجاد فروشگاههای زنجیرهای موجب دگرگونی آشکاری در روابط میان دولت و بازار شد.
The state and the bazaar have experienced variable relations as the two political and economic institutions in contemporary Iran, especially during the Islamic Republic. In the first decade , the state tried to decrease the bazaarc's influence and power in the political and economic spheres in the framework of centralized economic system. But with the arrival of the second decade and the beginning of the presidential term, Hashemi Rafsanjani, these relations have changed greatly. This change was influenced by the Taking the economic adjjustment policies by Rafsanjani in his first government, which provided the grounds for the empowerment and domination of the traditional right wing and the market in the major institutions and institutions of power and authority of the country. But gradually, since 1993, it created the grounds for a dispute between his state and the faction of the bazaar and led to confrontation between them. This article's main question is that how the economic policies influence the interaction between government and bazaar in the Hashemi Rafsanjani's first and second state. The authors' hypothesis is that although in the Hashemi' state first, with the implementation of liberalism policies, commercial and traditional capitalism in the context of the government was able to secure its own interests. But the new economic policies of the second state, the formation of the industrial capitalist class, the entry of foreign investment into the country, inflation, the change in the distribution system, and the creation of chain stores caused a dramatic change in the relations between the state and the bazaar.
Machine summary:
فرضيـه نويسـندگان ايـن اسـت کـه اگرچه در دولـت اول هاشـمي بـا اجرايـي شـدن سياسـت هاي ليبرالـي ، سـرمايه داري تجـاري و سـنتي در پيونـد بـا دولـت توانسـتند منافـع خويـش را تأميـن نماينـد، اما سياسـت هاي جديـد اقتصادي دولـت دوم، شـکل گيري طبقـه سـرمايه دار صنعتـي ، ورود سـرمايه گذاري خارجـي بـه کشـور، تـورم، تغييـر در نظـام توزيـع و ايجـاد فروشـگاه هاي زنجيـره اي موجـب دگرگونـي آشـکاري در روابـط ميـان دولـت و بازار شـد.
انجـام اصلاحـات اقتصـادي در چارچوب اقتصـاد آزاد و تـلاش بـراي برقـرار کـردن سياسـتهاي افتصـادي آزاد کـه با تأسـيس فروشـگاه هاي شـهروند، فروشـگاه هاي زنجيـره اي دولتـي به نـام رفـاه (١۳۷٤) که کالاهـاي يارانـه اي دولـت را در رقابت مسـتقيم با بـازار به مردم عرضه مي داشـت ، بـار ديگـر بازاريـان و در نتيجـه طيـف راسـت سـنتي را مقابـل دولـت قـرار داد، به گونـه اي کـه مؤتلفـه و راسـت سـنتي کـه تـا پيـش از ايـن از هاشـمي حمايـت مي کردنـد تبديـل بـه رقبـاي او شـده و سياسـت هايش را مـورد انتقـاد قـرار دادنـد.
در ادبيـات مرتبـط بـا اقتصـاد سياسـي ايـران اغلـب بـر دو ديـدگاه ليبراليسـم کلاسـيک و سوسياليسـم تاکيد مي شـود؛ در حالي که بررسـي روابط ميـان دو نهاد دولـت و بـازار و تدقيـق در ايـن روابط نشـان مي دهد کـه آنچه که در ايـران به عنوان ليبراليسـم و سوسياليسـم مطـرح مي شـود چنـدان بـه واقعيـت نزديک نيسـت زيرا هيـچ يـک از ايـن دو نظـام اقتصـادي در ايران شـکل نگرفته اسـت ؛ البته بـا اندکي تسـامح مي تـوان گفـت کـه ديدگاه هـاي ليبراليسـتي و به ويـژه انديشـه هاي ليبـرال مـدرن را مي تـوان بـه الگوي حاکم بـر روابط دولت و بـازار در ايـران در دولت اول و دوم هاشمي رفسـنجاني تـا حـد زيـادي نزديک دانسـت .