Abstract:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر تشدید رقابت قدرتهای بزرگ بر روابط ایران با امریکا در حوزه امنیتی است. چین (و شاید روسیه) در تلاش بودهاند تا موقعیت فرومایه قدرت خود را در مقایسه با قدرت امریکا درنظام بینالملل تغییر دهند، و ممکن است در نهایت موفق شوند که بهعنوان رهبر جهانی از ایالات متحده سبقت بگیرند. با تشویق دشمنان و رقبای منطقهای ایران که تلاشهای مربوط به حلوفصل منازعات با هدف پایان دادن به دشمنی طولانیشده دو کشور را به چالش کشیدهاند، سیاستمداران واقعگرا و نومحافظهکار امریکایی متقاعد شدهاند که از ایرانهراسی (ترس غیرمنطقی از ایران) بیشترین سود را بهدست میآورند، حتی به قیمت تشدید تنشها که میتواند جنگ سرد بین دو کشور را به وضعیت همیشگی روابط متقابل تبدیل کند، و امنیت منطقهای را تهدید کند. پرسش اصلی پژوهش این است که «چرا و چگونه هژمونی ایالات متحده و رقابت قدرتهای بزرگ بر روابط متقابل ایران و امریکا تأثیر داشته است؟» در چارچوب نوواقعگرایی، و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی بیانات مقامات و مهمترین اسناد دولتی امریکایی در مورد راهبردهای امنیت ملی، و نیز تحلیل دادههای آماری نشاندهنده ابعاد قدرت نسبی امریکا فرضیه زیر آزمون میشود: هرچه فشارهای اقتصادی بر ایران بر اثر تعلل اروپاییها و امریکا برای رفع تحریمها بیشتر شود، ایران برای مقابله با دشمنی امریکا ناگزیر به نزدیکتر شدن به چین و روسیه خواهد شد، و سیاستمداران امریکایی مصممتر میشوند که روابط خود را با همپیمانان و شرکای منطقهای تقویت کنند. نتیجه کلی این است که رقابت قدرتهای بزرگ برای گسترش برتری جهانی افزایش خواهد یافت و تأثیر نامطلوبی بر امنیت خلیجفارس خواهد گذاشت. با افزایش تنش بین امریکا، چین و روسیه، شاهد تداوم دشمنی در روابط ایران با امریکا و نزدیکترین همپیمانان منطقهای آن خواهیم بود. در این شرایط مسابقه تسلیحاتی بهویژه در زمینه گسترش برنامه موشکهای بالستیک و پهپادها از یک سو، و درگیریهای نامنظم و هیبریدی تشدید خواهند شد.
A main objective of this paper is to advance debates over the adverse impact of intensified great power competition on Iran’s relations with the United States in the security domain. A key international factor to explain the confrontational nature of Iran-US relations over the past four decades is the rivalries of the great powers over global domination and supremacy. As China (and possibly Russia) seek to alter their relatively inferior power position in the international system, they might eventually succeed in overtaking the U.S. as the global leader. The article then explains that the evidence provided by the Trump administration did not verify its claims that Iran has been the key threat to the security of the region. Despite the absence of a salient “Iran threat”, the US has increased its military presence in the region. With the help of Iran’s regional adversaries which have challenged the conflict resolution efforts aimed at ending the two states’ persistent enmity, key American realist and neocon politicians have been persuaded that the U.S. have the most to gain from “Iran’harasi” (illogical fear of Iran) than resolving the Iran-US dispute. There is also a group of Iranian hardline stakeholders who have sneered at the adverse outcome of the heightened tensions if the current climate of Iran-U.S. cold war would become a permanent feature of Iran’s foreign relations. Among the questions addressed here are what systemic factors have influenced Iran's position in the U.S. national security strategy? Why and how do US hegemonic aspiration and the great power competitions affect Iran-U.S. relations? Four main conclusions are presented: First, the great power rivalries over the expansion of global supremacy will increase and will have an unfavorable impact on the security of the Persian Gulf. Second, the closer Iran gets to China and Russia to counterbalance the US enmity towards the Iranian regime, the more determined American politicians would become to reinforce U.S. ties with its regional allies and partners. Third, the change in Iran’s foreign policy behaviors depends on the removal of US economic sanctions, but Iran is most likely to continue safeguarding its ties with the state- and non-state players within the “mehvar-e moghavemat” (Axis of Resistance) to gain a more advantageous regional status. Fourth, the deepening of cooperation between Israel and the Arab states will have very little impact on Iran-U.S. relations, but it will decrease the probability of Iranian leaders to abandon the country’s ballistic missiles program in exchange for U.S. return to the JCPOA.
Machine summary:
پرسش اصلي پژوهش اين اسـت کـه «چـرا و چگونـه هژمـوني ايـالات متحـده و رقابـت قدرت هاي بزرگ بر روابط متقابل ايران و امريکا تأثير داشته است ؟» در چارچوب نوواقـع گرايـي، و بـا اسـتفاده از روش تحليل محتواي کيفي بيانات مقامات و مهم ترين اسناد دولتي امريکايي در مورد راهبردهـاي امنيـت ملـي، و نيز تحليل داده هاي آماري نشان دهنده ابعاد قدرت نسبي امريکـا فرضـيه زيـر آزمـون مـي شـود: هرچـه فـشارهاي اقتصادي بر ايران بر اثر تعلل اروپايي ها و امريکا براي رفع تحريم ها بيشتر شود، ايران براي مقابله با دشمني امريکا ناگزير به نزديک تر شدن به چين و روسيه خواهد شد، و سياستمداران امريکايي مصمم تر ميشوند که روابط خـود را با هم پيمانان و شرکاي منطقه اي تقويت کنند.
برخي تحليل گران به جنجاليترين اقـدامات سياسـت خاورميانـه اي دولـت ترامـپ اشـاره کرده اند، که عبارت بودند از: برقراري رابطه نزديک تـر بـا عربـستان بـا فـروش حجـم زيـادي جنگ افزار به رياض و حمايت از جنگ عليه يمن ، به رسميت شناختن قدس به عنوان پايتخـت اسرائيل و انتقال سفارت امريکا از تل آويو به اين شـهر، حمايـت از قـرارداد صـلح ابـراهيم و عاديسازي روابط اسراييل با بحرين و امارات ، موافقت با ورود اسراييل بـه سـنت کـام ، ناديـده گرفتن تداوم کشتار هدفمند تل آويو براي حذف دانشمندان هسته اي ايران ، خـروج از برجـام و فشار حداکثري بر ايران ، ترور سردار سليماني و ساير فرماندهان نظامي ارشد ايران در عـراق و سوريه ، مذاکره با طالبان در دوحه براي رسـيدن بـه توافـق بـر سـر آينـده سياسـي افغانـستان ، توانمندسازي دشمنان و رقباي منطقه اي ايران با فروش تسليحات پيشرفته و آمـوزش نيروهـاي نظامي، قراردادن نام افراد و نهادهاي مهم ايراني در فهرست حاميان تروريسم ، جنـگ تبليغـاتي براي تضعيف روحيه ملت ايران ، افزايش حضور نيروهاي نظامي امريکايي در منـاطق پيرامـوني ايران به ويژه در خليج فارس ، بزرگ نمايي تهديـد برنامـه هـسته اي و موشـکي ايـران در مجـامع بين المللي، فشار بر گروه هاي هم پيمان ايران بـراي ايجـاد شـکاف و تـضعيف نفـوذ و قـدرت منطقه اي ايران ، اعلام «روي ميز قرار داشتن راه حل حمله به ايران » براي تغيير رژيم مشابه حمله ٢٠٠٣ به عراق براي سرنگوني صدام .