Abstract:
یکی از مسائل اساسی امروز تاثیر رویارویی سنت و مدرنیسم بر روی نهادهای بنیادین اجتماعی و سیاسی است. «آزادی» نهادی است که دستیابی به آن همواره دستخوش تنازع این دو قرار گرفته است. به نظر میرسد عدم توفیق نیل به آن یا به دلیل تقلیل یکی از این دو (سنت یا مدرنیسم) برای پناه به سمت مقابل بوده یا راه حل در تعاملات انتزاعی و با فاصله از عرصهی زندگی انضمامی یا تجربه زیسته مردم تجویز شده است. در این مقاله از رویکردی بنام «فهم استراتژیک»که مبتنی بر تجربه زیستهی مردم ایران است برای نگریستن به این مفهوم استفاده میشود. با رجوع به تاریخ و تجربهی زیسته، مبادی آزادی انسان در ایران زمین چیست و مبانی اعتباری آن کدام است؟ این مقاله به دنبال پاسخ این سوال بوده و هدف آن تبیین شیوهای از آزادی با توجه به تجربهزیسته ایرانیان است. از روش تاریخی استفاده میشود و استعارههای مفهومی ابزار ترسیم مشاهدات و تبیین ایدهها میباشد. یافتهها نشان میدهد دستیابی به این هدف بیش از هر چیز به برآمدن انسانی باز میگردد که تحولی اساسی در نگرشاخلاقی و شیوهیرفتاری خود ایجاد کرده است. این مقاله ترسیمی اولیه از یک سوژهی آزاد به نام «رادمنش» در ایرانزمین را ارائه میدهد.
One of the fundamental issues today is the impact of the confrontation between tradition and modernism on fundamental social and political institutions. "Freedom" is an institution whose achievement has always been in conflict with the two. It seems that the failure to achieve it is either due to the reduction of one of the two (tradition or modernism) to take refuge in the opposite, or the solution is prescribed in abstract interactions and at a distance from the realm of concrete life or lived experience of people. In this article, an approach called "strategic understanding" which is based on the lived experience of the Iranian people is used to look at this concept. Referring to history and lived experience, what are the principles of human freedom in Iran and what are its credit principles? This article seeks to answer this question and aims to explain a method of freedom based on the lived experience of Iranians. The historical method is used and conceptual metaphors are the means of drawing observations and explaining ideas. Findings show that achieving this goal goes back more than anything to the emergence of a human being who has made a fundamental change in his or her moral attitudes and behavior. This article presents a basic drawing of a free subject called "Radmanesh" in Iran.
Machine summary:
به نظر ميرسد عدم توفيق نيل به آن يا به دليل عدم توجه به يکي از اين دو (سنت يا مدرنيسم ) و تکيه صرفا بر سمت مقابل بوده يا راه حل در تعاملات انتزاعي و با فاصله از عرصه ي زندگي انضمامي يا تجربه زيسته مردم تجويز شده است .
٥-يافته هاي تحقيق با توجه به موارد فوق ابتدا سعي ميشود به واسطه ي متون معتبر با تجربه ي زيسته ي تعاملات سياسي و اجتماعي حول فعاليت «زحمت » يا تأمين معيشت مردم اين ديار آشنا و با تفسير به سمت ايده پردازي اوليه رويم .
او ميخواهد نشان دهد به همان نسبت که سلجوقيان حکومت متمرکز پايتخت نشين را برگزيده و تأمين خراج خود را از فعاليت کشاورزي ميپنداشتند، ايلخانيان باديه نشين عامل تخريب و گسيختگي اين شيوه از معيشت بوده اند؛ اما براي اين مقاله آنچه اهميت دارد درک اين نکته است که معيشت مردم همواره به اراده حکومت در امر کشاورزي مربوط بود.
از همين جا ميتوان فهميد که در ايران نه تنها مردان قدرتمند و کنشگران اصلي حيطه ي عمومي ميلي به گريز از تأمين ضرورت ندارند بلکه اين فعاليت خود عامل کسب شئونات و منزلت هاي اجتماعي بوده است .
انديشه ي سياسي مدرن در غرب تلاش ميکند مردم را مجاب نمايد به دليل سکونت در يک سرزمين مشترک بايد حکومت يکسان را براي خود برگزينند؛ اما در ايران اين معادله جور ديگري است .