Abstract:
عالمان اخلاق، یکی از ناهنجاریهای اخلاقی در حوزه زبان را «غیبت کردن» از دیگران برمیشمارند. دربارة غیبت، پرسشهایی اساسی مطرح است: از جمله اینکه آیا غیبت کردن همواره بد است، یا ممکن است در برخی موارد، خوب تلقی شود؟ پاسخ به این پرسش، بر اساس معیارهای مختلف قابل تبیین است. در این پژوهش، بر اساس معیار قرب الهی به این پرسش پاسخ داده شده است. تحلیل گزارههای اخلاقی بر اساس این معیار، به این نتیجه رهنمون میشود که غیبت کردن بسته به شرایط واقعی، میتواند دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی باشد. بنابراین، غیبت را میتوان به دو دسته مذموم و ممدوح تقسیم کرد. به همین دلیل، در مواردی که غیبت موجب صلاح واقعی فرد و جامعه است، خوب و در شرایطی که موجب فساد اخلاقی فرد و جامعه است، بد میباشد. بر اساس این معیار، تمام استثنائاتی که در باب غیبت بیان شده را میتوان مصادیقی از غیبت مذموم شمرد که منجر به مفاسد واقعی فردی و اجتماعی میشوند. روش این نوشتار، کتابخانهای ـ توصیفی ـ تحلیلی است.
Ethicists consider one of the moral anomalies in the field of language to be "backbite" from others. There are fundamental questions about backbite: For example, is backbite always bad, or may it be considered good in some cases? the answer to this question can be explained based on various criteria. In this study, this question has been answered based on the criterion of nearness to God. The backbite can have positive or negative moral value, depending on the actual circumstances according to the analysis of moral propositions based on this criterion. The backbite can be divided into two categories: blameworthy and praised. When the backbite leads to real reform of a person and society, it is good, but when it causes the moral corruption of the person and society, it is bad. All the exceptions made about backbite can be considered as examples of blameworthy backbite that lead to a real person and social corruption according to this criterion. The method of this study is library-descriptive-analytical.
Machine summary:
با بررسي منابع متعدد نقلي، اين پرسش مطرح ميشود كه غيبت كردن آيا امري اخلاقي است، يا غير اخلاقي؟ در صورتي كه غيراخلاقي است، آيا ميتوان آن را در برخي شرايط اخلاقي دانست اگر ميتوان، در چه شرايطي اخلاقي است و با كمال حقيقي انسان منافاتي ندارد؟ در اين نوشتار، درصدديم تا به بررسي ارزش اخلاقي غيبت ديگران بپردازيم و به اين پرسشها پاسخ دهيم.
افزون بر اين، مسئله غيبت در حوزههاي خاصي مانند سياست نمود و ظهور بيشتري دارد و روشن شدن حكم اخلاقي آن، به رعايت اصول اخلاقي در حوزة اخلاق سياسي كمك موثري خواهد كرد؛ زيرا به نظر ميرسد گرچه برخي ناهنجاريها نيز ناشي از امور ديگري نظير قدرت طلبي انسان است، اما بسياري از ناهنجاريهاي اخلاقي مربوط به غيبت، در حوزة اخلاق سياسي، ناشي از مبهم بودن حكم اخلاقي غيبت است.
اما بايد گفت: غيبت با زبان رايجترين فرد آن است، نهتنها فرد آن امام خميني مينويسد: «بلکه عرف از نفس اخبار غيبت خصوصيت تلفظ را نميفهمد بلکه آن را از جهت افهام نوعي مورد حرمت ميداند يعني اختصاص تلفظ به ذکر از باب اين است که غالباً غيبت با تلفظ واقع ميشود نه از جهت خصوصيت آن است (موسوي خميني،1381، ص302).
اما در مواردي که غيبت کردن به صلاح واقعي فرد و جامعه باشد، کاري درست محسوب ميشود و داراي ارزش اخلاقي مثبت است.
در اين مورد، گرچه اين بازگوئي مصداق غيبت است، اما مذموم نيست، بلکه ممدوح است؛ زيرا در مفهوم غيبت، قصد انتقاص اخذ شده است و ازآنجاکه در اين بازگو کردن چنين قصدي وجود ندارد، قهراً نميتوان آن را امري مذموم برشمرد (موسوي خميني،1381، ص402).