Abstract:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبکهای کنترل تعارض و سرسختی روانشناختی در زوجین بود، روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین شهر کرمانشاه در سال 1396 بود که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، نمونه آماری این پژوهش تعداد 200 نفر از زوجین (100 زوج) بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و داوطلبانه از مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناختی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی سخت رویی اهواز (1377)، پرسشنامه سبکهای کنترل حل تعارض موری و اشتراس (1990) و آزمون طلاق عاطفی رزاقی (1387) بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و نرم افزار مدلسازی Amos در سطح معناداری 05/0 انجام شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد سرسختی روانشناختی رابطه معنی داری با طلاق عاطفی زوجین شهر کرمانشاه دارد و بین سبکهای کنترل تعارض و طلاق عاطفی زوجین نیز رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین بین سبکهای کنترل تعارض و سرسختی روانشناختی زوجین نیز رابطه معنی داری بدست آمد همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد دو متغیر سرسختی روانشناختی و سبکهای کنترل تعارض میتوانند به شکلی مثبت و معنی دار طلاق عاطفی را در زوجین پیش بینی کنند (P<0. 005). نتیجهگیری:. براساس یافته هاسرسختی روانشناختی بالا میتواند از بروز طلاق عاطفی جلوگیری کند و هر چه سرسختی روانشناختی افراد بالاتر باشد کمتر دچار طلاق عاطفی میگردند.
Purpose: The aim of this study was to predict emotional divorce based on conflict control styles and psychological hardiness in couples. Methodology: This research was descriptive and correlational in terms of practical purpose and data collection method. The statistical population of this study included all couples in Kermanshah in 2017 that had referred to counseling centers. The statistical sample of this study was 200 people. Couples (100 couples) were selected using available and voluntary sampling methods from counseling centers and psychological clinics. The research tools included Ahvaz Hardship Questionnaire (1998); Murray & Strauss Conflict Resolution Control Styles Questionnaire (1999) and Razeghi Emotional Divorce Scale (2009). Data analysis was performed using SPSS software and Amos modeling software at a significance level of 0.05. Results: Research findings showed that psychological Hardiness had a significant relationship with emotional divorce of couples in Kermanshah and there was a significant relationship between conflict control styles and emotional divorce of couples. There was also a significant relationship between conflict control styles and psychological stubbornness of couples. Also, the results of regression test showed that the two variables of psychological Hardiness and conflict control styles can predict positive and significant emotional divorce in couples(PConclusion: According to the findings, high psychological distress can prevent emotional divorce and the higher the psychological Hardiness of individuals, the less likely they are to experience emotional divorce
Machine summary:
سخت رويي يک احساس عمومي است مبني بر اين که شرايط محيط ايده آل است و باعث مي شود که انسان موقعيت هاي پر استرس را بالقوه ، با معني و جالب ببيند و به اين صورت که آنها را به جاي تجارب مختصر و کوچک به تجارب بزرگ و پيشرفته تبديل مي کند؛ به عبارتي مي توان گفت سرسختي روانشناختي باعث مي شود نه تنها زوجين در مواجهه با تعارضات بيشتر موقعيت هاي پيش روي خود را تهديد کننده و کنترل ناپذير نبينند بلکه حتي در مواقعي که بايد به فعاليت هايي دست بزنند که نسبت به آن رغبت ندارند، با استفاده از راهبردهايي آن فعاليت را به يک کار جالب و مثبت و فرصتي براي رشد و بالندگي تبديل مي کنند و از اين راه مي توانند شرايط را متناسب با ويژگي هاي خود سازگار نمايند.
يقينا چنين نگرشي در شيوه ي ارزيابي شناختي نقش عمده اي ايفا مي کند ، لذا مسئله اصلي پژوهش حاضر پاسخ به اين سوال است که آيا سرسختي روانشناختي و سبکهاي کنترل تعارض ميتواند طلاق عاطفي در زوجين به طور معني داري پيش بيني کنند؟ 1Amato & Stacy 2Stewart conflict tactic scale 4Cornelius, Alessiand &Shorey روش پژوهش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردي و از نظر شيوه گردآوري داده ها توصيفي و از نوع همبستگي بود.
The effect of teaching marital conflict resolution skills training on improving the relationship between husband and wife, Master Thesis of Al- Zahra University, Faculty of Educational Sciences and Psychology.