Abstract:
چه عامه مردم چه اهل اندیشه و دانشگاه عمدتا با برساختهای رسانهای از طالبان مواجه هستند؛ ازاینرو دستیابی به تصویری واقعی از وضعیت این جنبش، رسالتی مهم بر دوش متخصصان و کارشناسان حوزه افغانستان است. یکی از بهترین راههای دست یافتن به تصویری واقعی از طالبان مطالعه درباره جامعهشناسی این جنبش است؛ بنابراین در این تحقیق با بهرهگیری از سخنان دقیق و مستند (و نه معروفات ژورنالیستی) و واقعیات میدانی، تلاشی برای بازشناسی طالبان صورت گرفته است.
این پژوهش به روش توصیفیـ تحلیلی و با گردآوری دادهها از طریق کتب معتبر، مجلات و رسانههای رسمی طالبان و نیز مصاحبههای تخصصی با بزرگان افغانستانشناس انجام شده است.
یافتهها و نتایج این تحقیق نشان میدهد که از منظر اجتماعی و نیروی انسانی، گروه طالبان در ابتدای دهه 70 شمسی یا 90 میلادی از دل چند سازمان جهادی دهه پیش از آن در منطقه جنوبی کشور (لوی قندهار شامل قندهار، فراه، هلمند، ارزگان و بخشهایی از نیمروز و زابل) بهویژه گروه «حرکت انقلاب اسلامی افغانستان» شاخه محمدنبی محمدی بهوجود آمد و بیش از هر چیز مولود بافت اجتماعیـ تاریخیـ جهادی آن منطقه بود. با آغاز حرکت طالبان در جنوب با شعار احیای ارزشهای سالهای جهاد و تشکیل حکومت اسلامی، شاخه مولوی نصرالله منصور حرکت انقلاب اسلامی و سپس شاخه یونس خالص حزب اسلامی در شرق به آن پیوستند؛ ازاینرو نیروی انسانی این حرکت بهسرعت افزایش یافت. طی سه دهه گذشته تعداد زیادی (و نه اندک) از اقوام تاجیک و ازبک و نیز اقوام خرد نظیر ایماق، پشهای و... ذیل گفتمان اسلامگرایی، سنتگرایی و اشغالگرستیزی به طالبان پیوستند؛ با این حال ستون فقرات طالبان را قوم پشتون بهعنوان قومی که اکثریت نسبی را در افغانستان دارد، تشکیل میدهد. به همین علت ضروری است در یک تحقیق جامعهشناسانه، بهصورت علمی، آداب و سنن و اسطورههای پشتونها بررسی شود؛ زیرا آداب و سنن پشتون موسوم به «پشتونوالی» نقشی مهم در فرآیند جامعهپذیری اعضای این جامعه دارد.
The general public, intellectuals and academics are mostly confronted with a
media-portrayed image of the Taliban; therefore, achieving a true picture of
the situation of this movement is an important mission for experts in the field
of Afghanistan. One of the best ways to get a true picture of the Taliban is to
study the movement's sociology; therefore, in this research, an attempt has
been made to identify the Taliban by using accurate and documented
statements (and not journalistic information) and field facts.
This research has been done by descriptive-analytical method and by
collecting data through authoritative books, magazines and official media of
the Taliban as well as specialized interviews with Afghan scholars. The
results of this study show that from a social and manpower perspective, the
Taliban group emerged in the early 1970s or 1990s and was, above all, the
product of the social, historical and jihadist structure of the region. With the
beginning of the Taliban movement, the Maulvi Nasrullah Mansour branch
of the Islamic Revolution and then the Younis Khalis branch of the Islamic
Party in the East, joined it; Hence the manpower of this movement increased
rapidly. Over the past three decades, a large number (not a small number) of
Tajiks, Uzbeks, and minorities such as Aimaq, Mosquito, etc. have joined
the Taliban; however, the backbone of the Taliban is the Pashtun ethnic
group, which has a relative majority in Afghanistan. For this reason, it was
necessary to study the customs, traditions and myths of the Pashtuns;
Because Pashtun customs and traditions called "Pashtunwali" play an
important role in the process of socialization of members of this community.
Machine summary:
باید پرسید سرّ جامعه افغان چیست که چنین نیرویی داشته است؟ چگونه در قرن بیست و یک میلادی پرهزینهترین ارتشهای جهان یعنی نیروهای مسلح آمریکا و متحدانش در پیمان ناتو از افغانهای ساده و کلاشنیکوفبهدست شکست خوردند؟ به واقع طالبان یعنی اعضای گروهی که در قرن جاری میلادی این کار را انجام دادند، چه کسانی هستند و ریشه در چه اجتماعی و کدامین باورها و سنن دارند؟ مسئله اصلی پژوهش ما پاسخ به این سؤال و کسب شناختی جامعهشناسانه از جنبش طالبان (با تمرکز بر مسئل قومی و مذهبی آن) است.
یک اتفاق مهم در دهه شصت (سالهای جهاد) این بود که در بسیاری از نقاط کشور و میان بسیاری از قبایل، نقش رهبران سنتی قبایل کم کم به عالمان دینی (رهبران جهادی) داده شد و همین مسئله باعث مذهبیتر شدن جامعه و نزدیکتر شدن سنتهای قبایل به قرائت علمای دینی حنفیمذهب شد؛ اما هنوز تفاوتهایی در نحوه سنتهای رایج و مذهب حنفی بهخصوص در نقاط بسیار صعبالعبور و کوهستانی دیده میشود.
طالبان و مذهب طالبان جنبشی ماتریدیـ دئوبندی حیاتیـ حنفیـ صوفی است و در واقع اعضای این جنبش عمدتاً برخاسته از مدارس مذهبی حنفی جنوب افغانستان و شمال پاکستان هستند.
اکثریت قاطع بیش از 90 درصدی نیروهای طالبان اهل خود افغانستان هستند که میان آنها عده زیادی پشتون هستند؛ با این حال طالبان تاجیک و ازبک و حتی اقوام کوچک نظیر پشهایها، ایماقها و...
پس جامعهشناسی جنبش طالبان را باید بیش از هر چیز در تعارض میان سنتهای جامعه افغانستان و مدرنیته وارداتی به این کشور فهم کرد.