Abstract:
کایلی استنفورد چالش جدیدی پیش روی واقع گرایی علمی قرار داده است که به استقرای بدبینانة جدید شهرت یافته است. طبق استدلال وی، برای هر نظریه علمی، " نظریات بدیل نامتصوری" وجود دارند که از دامنه درک دانشمندان فراتر میروند؛ بنابراین هیچ گاه نمیتوان نسبت به هویات مشاهده ناپذیر نظریات تلقی واقع گرایانه داشت. در این مقاله تلاش میشود با تاکید بر همگرایی نظریات موفق در تاریخ علم، از واقع گرایی علمی در مقابل استدلال استنفورد دفاع کنیم. این مقاله بر این نکته تاکید دارد که طبق استقرای بدبینانه جدید، با توجه به تعداد نامحدود نظریههای بدیل نامتصور در قبال هر نظریه موفقی، احتمال "تطابق" و "وحدت یافتن" نظریات مستقل بسیار بعید خواهد بود. در حالیکه در تاریخ علم، شاهد نمونههای مکرر در پیوند یافتن نظریات موفق هستیم. همچنین تلاش میکنیم از ایده همگرایی در برابر نقدهای مرسوم دفاع کنیم.
Kyle Stanford poses a new challenge to scientific realism, known as the new pessimistic induction. According to him, for every scientific theory, there are "unconceived alternative theories" that go beyond the understanding of scientists; Therefore, one can never be realistic about the unobservable entities of theories. This article tries to defend scientific realism against Stanford's argument by emphasizing the convergence of successful theories in the history of science. This article emphasizes that under the new pessimistic induction, given the unlimited number of unconceived alternative theories to any successful theory, the possibility of "matching" and "unifying" independent theories will be very unlikely. Whereas in the history of science, we see frequent examples of successful theories being linked. We also try to defend the idea of convergence against critiques.
Machine summary:
نکته مهم که تقویت کننده این بدبینی است آن است که نه تنها تاریخ علم نشان مـیدهـد که نظریاتی بعدها در تبیین یک پدیده ظاهر شدند که در افق دید دانشمندان دوره هـای قبلـی قرار نداشتند –برای مثال نظریه نسبیت عام برای فیلسوفانِ طبیعی ارسـطویی و حتـی نیـوتن قابل درک نبود هر چند در طبقه نظریاتی قرار میگیرد که میتوانست پدیدار "افتادن سـنگ " و "حرکت اجرام سماوی" را تبیین کند ،- با این حال نظریـاتی در دوره هـای مشخصـی بـر جامعه علمی و دانشمندان عرضه شدند و دارای مزیت های معرفت شناختی برابری با نظریـه مسلط آن دوره بودند - مثلاً نظریه گـالتون بـرای دارویـن (ch٣ ,٢٠٠٦ ,Stanford)–چنـان کـه برخی از آنها بعدها از سوی دانشمندان پذیرفته شـدند- ولـی حتـی بـه عنـوان گزینـه هـای محتمل مورد بررسی قرار نگرفتند.
استدلال استنفورد را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: بـرای هـر نظریـه ، کـه توسـط دانشمندان انتخاب شده است ، مجموعه ای از نظریه های معادل – بـه لحـاظ قـدرت تبیـین - وجود دارند کـه ادعاهـای هسـتی شـناختی کـاملاً متمـایزی دارد.
به استقرای قدیمی نقدهایی وارد میشود ازاین دسـت کـه مبنـای اسـتقرای آن صـحیح نیسـت ؛ زیـرا نظریـه هـای ناکـامِ گذشـته بـه قـدر کـافی "بالغ " نبوده اند و یـا "موفقیـت تجربـی" چنـدانی نداشـته انـد (٢٠٠١ ,Stanford) هـم چنـین درحالیکه تاکید آن بر ناکامی نظریات موفق است ولی در مـورد "درجـه و تنـوع موفقیـت " (degrees or varieties of success) نظریات مختلف مسکوت است و همـین موضـوع امکـان تسری شکست های نظریات قدیمی به نظریات جدید را دشوار مـی کنـد (b٢٠٠٦ ,Stanford).
Are Unconceived Alternatives a Problem for Scientific Realism?, Journal for General Philosophy of Science, volume 42, issue 2 Duhem, P.