Abstract:
احمد بن علی بن کلثوم از مشایخ مشترک عیّاشی و کشّی و از راویان متهم به غلوی است که دربارۀ او آراء رجالی مختلفی وجود دارد. این راوی از سوی شیخ طوسی متهم به غلو گردیده، درحالیکه از سوی کشی توثیق شده است. در این تحقیق از طریق بررسی اقوال رجال شناسان دربارۀ احمدبن علی بن کلثوم و واکاوی اسناد و مضمون روایاتش، به این نتیجه دست مییابیم که قرائن موجود اتهام احمدبن علی بن کلثوم به غلو را تقویت میکند. ثانیاً مقصود از واژۀ «القوم» در عبارت شیخ کشی دربارۀ ابن کلثوم (کان من القوم)، با توجه به قرائن موجود در کلام کشی، به معنای غالیان است. ثالثاً تأمل در روایات ابن کلثوم این نکته را خاطر نشان میسازد که سخنی که حاکی از اعتقادات غلوآمیز باشد، در روایات وی وجود ندارد و باید گفت که روایات غلوآمیز او، به فرض صحت انتساب او به غلو، به خوبی گزینش و پالایش شده اند. و رابعاً از بین روایات باقی مانده از احمد بن علی بن کلثوم، فقط 3 مورد از روایات او دارای مویداتی است که بر صحت مضمون اخبار او دلالت دارد. مابقی روایات او متفرد بوده و این روایات، با توجه به اینکه همۀ مشایخ احمدبن علی بن کلثوم به واسطۀ اتهام به غلو یا تخلیط تضعیف شده یا مجهول می باشند، قابل پذیرش نیستند.
Ahmad ibn Ali ibn Kulthum is a common master of Ayashi and Kashshi and an accused narrator of exaggeration (ghuluw) about whom there are different rijal opinions. He was accused of exaggeration by Sheikh Tusi, while was authenticated by Kashshi. Examining of Rijali scholars’ views about Ahmad ibn Ali ibn Kulthum and analyzing the sands and the content of his narrations, this study concludes that the available evidence strengthen the accusation of Ahmad ibn Ali ibn Kulthum of exaggeration. In addition, the meaning of the word “Al-Qawm” in the phrase of Sheikh Kashshi about Ibn Kulthum (kan min al-qawm), according to the evidence in Kashshi’s saying, means exaggerators. Also, a reflection on the narrations of Ibn Kulthum points out that there is no word in his narrations that indicates to the exaggeration belief, and even it should be said that his exaggerated narrations, assuming his true attribution to exaggeration, have been well selected and refined. Moreover, among the narrations attributed to Ahmad ibn Ali ibn ibn Kulthum, only 3 ones have confirmations that indicate to the accurate content of his news. The rest of his narrations are single (mufrad). These narrations are not acceptable, considering that all masters of Ahmad ibn Ali ibn Kulthum have been weakened or unknown due to their accusation of exaggeration or confusion.
Machine summary:
اما در کنار اين تضعيف ، کشي وي را توثيق کرده است و همـين موضـوع باعث گرديده که برخي ديگر از رجـال شناسـان از جملـه شوشـتري ، مامقـاني و ابـوعلي حائري فساد مذهب وي را در تعارض با وثاقت او در نقل حديث ندانسته و به روايات ابـن کلثوم به ديدٔە قبول بنگرند.
مقدمه همان طور که در بخش طرح مسئله به آن اشاره شد، دليل تضعيف راوي مورد بحـث (احمـد بـن علـي بـن کلثـوم )، اتهـام وي بـه غلـو اسـت کـه باعـث گرديـده برخـي از رجال شناسان ، رد روايات او را اختيار نمايند.
الف ) توثيقات خاص از بين رجاليان متقدم، شيخ کشي تنها رجالي است که احمد بن علي بن کلثوم را توثيق کرده و ذيل ترجمۀ حفص بن عمرو (عمري ) و ابـراهيم بـن مهزيـار و فرزنـدش محمـد، دربارٔە او (ابن کلثوم ) مـي گويـد: «کـان مـن القـوم و کـان مأمونـا علـي الحـديث » [٢٨، ص٥٣١].
- روايتي ديگر که شيخ کشي آنرا از احمد بن علـي بـن کلثـوم در «إختيـار معرفـة الرجال » [٢٨، ص٥٣٤]؛ در ترجمۀ محمد بن ميمون و درخواست او از امام عسـکري (ع ) در دعا براي درد چشمش نقل کرده است .
مـابقي روايـات او متفـرد بوده و اين روايات ، با توجه به اينکه همۀ مشايخ احمد بن علي بن کلثوم به واسطۀ اتهـام به غلو يا تخليط تضعيف شده يا مجهول ميباشند، قابل پذيرش نيستند.