Abstract:
همه علوم از جمله علوم تجربی، بر مجموعهای از مبانی و اصول فلسفی مبتنی هستند. تصوری که انسان از هستی و روابط کلی میان پدیدهها دارد، در سطوح گوناگون فعالیت او به ویژه در چگونگی شناخت پدیدهها اثرگذار است. علیرغم تأثیرگذاری این اصول و مبانی فلسفی بر ذهن و فکر دانشمندان، اما در خود علوم تجربی از آنها بحث نمیشود؛ بلکه وجود آنها مسلم و مفروض تلقی میگردد. علم طب در تمدن اسلامی، یکی از موفقترین و بارزترین علوم تجربی است که از این قاعده مستثنا نبوده و این دانش نیز بر پایه اصول و مبانی فلسفی پزشکان مسلمان، تدوین شده و توسعه یافته است. این مقاله با بررسی و تحلیل منابع پزشکیِ پزشکان مسلمان، پیشفرضهای فلسفی را که آگاهانه یا ناآگاهانه مورد توجه و استفاده آنها بوده و یا اگر به طور صریح در کانون توجه و مطالعۀ آنها نبوده، اما زیربنای تبیین علمی آنها را تشکیل میداده است، با روش تحلیل محتوا استخراج و تبیین مینماید.
All sciences such as the natural sciences are based on the essentials and philosophical principles. The imagination (conception) that man has of existence and the general relation between phenomena is influential in his different activities, especially in the cognition of phenomena. Despite the impact of these philosophical principles and bases on the scholars’ mind and thought but in the natural sciences itself they are not debated but their existence (being) is considered (thought) to be accurate and assumed. Medical science in the Islamic civilization is one of the most successful and notable natural science that is not an exception to this principle and this science also based on the philosophical principles and bases of Muslim physicians has been compiled and promoted. With applying the content analysis method this note with studying and analyzing the medical sources derives and determines the philosophical premises which have been paid attention to and utilized consciously or unconsciously by them or if they have not explicitly been in the pivot centre of their study or attention but they have comprised the foundation of their scientific explanation.
Machine summary:
وقتی گفته میشود که حقیقت همه پدیدههای زیر فلک قمر از چهار عنصر آب، خاک، آتش و هوا ترکیب شده است (جرجانی، 1383: 25 و 46) و نیز اعتقاد به خالقیت خدا و مخلوقیت جهان و اینکه سراسر هستی مظهر اسماء و صفات خداوند است (رهاوی، 1387: 26 و 40؛ جمالی یزدی، 1386: 3 و 12)، مستلزم این است که عالم طبیعت، وجود مستقل و عینی در خارج از ذهن داشته باشد.
در مورد دانش پزشکی نیز این سٶال مطرح میگردد که وجود خارجی انسان را چگونه ثابت کرده است تا درباره احوال آن از لحاظ سلامتی و مرض سخن بگوید؟ هیچ یک از علوم تجربی نمیتوانند وجود موضوع خود را اثبات نمایند.
از این رو، پزشکان مسلمان اصل وجود انسان را مفروض دانسته و در مورد ابعاد وجودی انسان مانند تناسب بین نفس و بدن، تأثیر متقابل بین آنها، قوای جسمی و ادراکی مختلف، اعضای بسیط و مرکب، افعال، حالات، مزاج، خواب و بیداری، تغییرات سنی، تفاوتهای جنسی، تمایلات، عادتها و عواطف به تحقیق پرداختند (همان: 69 ـ70 و 79ـ80؛ همو، 1375: 3/396؛ بهاءالدوله رازی، 1382: 3 و 5؛ رهاوی، 1387: 40ـ41، 111 و 164؛ جمالی یزدی، 1386: 11ـ12).
پزشکان مسلمان، مباحثی را در کتابهای پزشکی خود مطرح کردند که به وضوح بر این حقیقت دلالت دارد که آنها وجود عالَم نامحسوس را مفروض میدانستند؛ از جمله آن مباحث، مسائلی مانند ضرورت ایمان به خدا، بیان اسماء و صفات الهی، خلقت و تدبیر حکیمانه الهی، خیر بودن سراسر هستی، ایمان به عالم آخرت و ایمان به بعثت انبیاست (رازی، 1371: 92ـ94؛ رهاوی، 1387: 26ـ31 و 146؛ ابن مبارک، 1386: 1/504 ـ507).