Abstract:
اتحاد عاقل و معقول از مسائل محوری در حکمت متعالیه به شمار میآید. گرانیگاه اثبات و استنتاج از آن، مرهون توجه ژرف به روش و مبانی خاص حکمت متعالیه است. ادلة اثباتی آن دست کمی از خود آن، در فاصله گرفتن از فلسفة متعارف ندارد. در این مسیر، برخی نوپژوهان با ذهنیت اشتراک روشی و مبنایی آموزة اتحاد، در دیدگاه صدرایی با دیگر حکما، به خوانش آموزه و ادلة آن پرداخته و به بهانه نقد، نتیجهای جز تولید شبهه به بار نیاوردهاند. حکیم سبزواری بر اساس مبانی ویژة صدرایی دلیلی بر مبنای مشاهدة عقول متکافئه به هنگام درک کلیات، بر آموزۀ اتحاد اقامه کرده که در آن نامی از انگاره «حقیقت و رقیقت» نبرده است. یکی از نوپژوهان سعی کرده به بهانة اعم بودن دلیل از ادعا، از زاویة ناکارآمدی کاربست حقیقت و رقیقت در اثبات آموزه، به جرح و خدش در این دلیل و به تبع آن آموزة اتحاد عاقل و معقول بپردازد. واکاوی ادعاها و بیان کیفیت تاثیر انگاره به فرض کاربست آن مورد پرس و جوی این نوشتار است. در این مسیر آشکار میشود که چگونه سطحپژوهی و سایر عوامل همسو سبب شده است، برخی پژوهشها از مسیر تحقیق بایسته خارج و به مسیر تولید شبهه دربارة عالیترین نظریهپردازیهای حکمت متعالیه رهسپار شوند.
Rational unity is one of the central issues in transcendental wisdom. The weight of its proof and the inferences made on its basis goes to paying careful attention to the method and the specific principles of transcendental wisdom. Its proofs, much like the problem itself, keep distance from conventional philosophy. In this regard, some recent scholars, with the mentality that Sadra’s views and those of other theologians share the same method and basis for the doctrine of unity have interpreted the doctrine and its arguments and with the claim of adopting a critical view have produced no result other than creating doubt. Hakim Sabzevari has provided an argument for the doctrine of unity which is based on Sadra's specific principles. His argument is based on observing equivalent intellects when understanding generalities with not mentioning the idea of reality and tenuity’. One of the recent scholars, who has tried to claim that the argument is more general than the claim itself, has distorted the argument and consequently the doctrine of rational unity because of the inefficiency of using the reality and tenuity idea in proving the doctrine. The purpose of this article is to analyze the claims and evaluate the quality of the underlying assumptions. It is concluded that studies with no sufficient depth have made some researches go astray and create doubts about the most exalted theories of transcendental wisdom.
Machine summary:
حکیم سبزواری با آگاهی از نقش پر ارج این مسئله و جایگاه ژرف و بیبدیل آن در تحلیل و توجیه باورهای دینی و تفسیر آموزه های وحیانی، با مشی متعالی به تحکیم این انگاره پرداخته و ادلۀ صدرالمتألهین به ویژه دلیل تضایف را به کورٔە نقد برده و از جهات مختلف بر آن ایراد گرفته ، اما سرانجام به تمامیت آن نایل شده و به دلالت رسای آن بر مطلوب اعتراف کرده است (همان ، ١٣٩٩، ص ٢٥٧-٢٥٢).
استدلال متراکم و فشردٔە حکیم ، که نیازمندی به مهارت را در نیل به مقصود فریاد میزند، چنین است : ادراک کلیات همان مشاهدٔە عقول از طبقۀ عقول متکافئه است و پیشینیان نیز گفته اند که عقل انسانی به هنگام درک کلیات آن عقول را دریافت میکند و حدود و براهین هم به همین سویۀ هم سو هستند [که با تلقی از عقول دریافت میگردند] و نفس اضافۀ اشراقی به 1 آنها دارد و هر مجردی عاقل است (سبزواری، ١٤١٠ق ، ج ٣، ص ٣٢٠).
٣. استکمال و ارتقاء جوهری نفس اگرچه مقاله برهان را به صورت ناقص با برداشت خود نقل به معنا کرده ، اما نمایان است که در جریان وقوع اتحاد با مُثل ، قابلیتی برای نفس پدید میآید که نفس به ادراک کلیات معقول نائل میشود.
٥. اتحاد حقیقت و رقیقت تصور نادرست از اتحاد حقیقت و رقیقت ، مقاله را به این ادعا گرفتار کرده که نفس در اتحاد حقیقت و رقیقت متحول نشده است و نمیشود و به عنوان «رقیقه » با وجود متباین ، فیض وجودی را نیز به عنوان موجودی متباین ، از «حقیقت » دریافت میکند(حسینی امین و معین الدینی، ١٣٩٨، ص ٣٥).