Abstract:
آیین یاری یکی از جریانهای مذهبی برآمده از منطقه غرب ایران است که پیروانی در میان کُردها، لُرها و لَکها داشته است. اعتقاد به چندین دوره تجلی، یکی از باورهای یارسانیان است. آنها معتقدند «ذات یزدان»(= خداوند) در چند دوره تجلی مییابد، که یکی از این دورهها، دوره شاهخُوَشین (سده 5ق، همعصر با سلجوقیان) است. بنابر اعتقاد یارسانیان، شاهخوشین و دوره او تا حد زیادی به گسترش آیین یاری در زمان خود کمک کرده است. اما اینکه بهلحاظ تاریخی چنین فردی وجود داشته و جایگاه و نقش او به چه صورت بوده است، جای تأمل و تدقیق دارد. پژوهش حاضر، ابعاد اسطورهای و تاریخی شخصیت شاهخوشین و دوره او در آیین یاری را بهشیوه توصیفی- تحلیلی بررسی نموده است. با این پژوهش، بهنظر میرسد که شاهخوشین یک شخصیت تاریخی- مذهبی بوده که در میان پیروان خود از قداست فراوانی برخوردار شده و متن منتسب به دوره او متشکل از آموزهها و تعالیم گوناگون و زبان و نگارشی تکاملی بوده است.
The Yari Order is a religious sect in the western regions of Iran, which has had believers among Kurds, Lors, and Laks. Among the tenets of Yarsanites is the belief in several periods of manifestation. They believe that "the Essence of Yazdan", that is, God, manifests Himself in several periods, with one being the Period of Shah Khovashin's Reign( fifth cent. A.H., contemporary with the Seljughids). According to the Yarsanites, Shah Khovashin and his reign significantly contributed to the spread of the Yari Order during his period. That such a person had a historical existence, and that he played a role in the development of history can be verified in a separate study. The present study, however, deals with the mythical and historical aspects of Shah Khovashin's personality and reign in the Yari Order in a descriptive-analytical manner. Given the present study, it seems that Shah Khovashin was a religious-historical figure with a halo of holiness around him among his followers, and that the text attributed to his period consists of various teachings and tenets with an evolutionary writing style.
Machine summary:
به نظر ميرسد مجموعه ابياتي که افضلي به دوره شاه خوشين منتسب دانسته و تحت عنوان نام وي قرار داده است ، همگي مربوط به آن دوره نباشــند؛ زيرا افزون بر آنکه در چند بيت ، قالب عروضــي و محتوايي ابيات با هم ديگر هم خواني و هم آهنگي ندارد، قســـمت مياني کار داراي تفاوت با بقيه ابيات بوده و از لحاظ زباني و عروضــي و محتوايي متعلق به دوره هاي متأخر اســت و چنين به نظر ميرســد ســروده ها متعلق به امير نوروز ســوراني باشــد.
در اين دفاتر نيز به کرات و به مقتضاي دسته بنديهاي دوره اي از تاريخ عقيدتي يارسانيان ، به دوره شــاه خوشــين اشــاره شــده اســت ؛ اما نميتوان تمامي مطالب اين دفاتر در خصــوص شاه خوشين و اوضاع ديني آيين يارسان در آن زمان را داراي صحت دانست ؛ زيرا بين اين دو دوره بيش از شش سده فاصله است و طبيعتا فاصله زماني به همراه نقص در سنت شفاهي براي انتقال تعاليم و مفاهيم موجب ميشود شکافي عقيدتي در اين ميان ظاهر شود و از لحاظ محتواي عقيدتي ميان آن ها تفاوت به وجود آيد.
به نظر ميرسد مينورسکي اين استدلال را با توجه به اســتنباط از مطالب شــفاهي و کتبي يارســانيان درباره شــاه خوشــين برداشــت کرده اســت (٣٠٩ -٣٠٨ :١٩٤٣ ,Minorski)؛ زيرا پيروان آيين ياري محل کشته شدن شاه خوشين را- در نزد يارسانيان غرق شدن عمدي درست است - رودخانه سيروان معرفي کرده اند.